ارامنه
همواره ادعا دروغین داشته اند که تورکهای عثمانی در در خلال جنگ جهانی
اول شمار زیادی از ارامنه را کشته و مثلا بسیاری دیگر را به روسیه تبعید
کرده اند؛ درحالی که اسناد موجود حاکی ازضدّ
این را اثبات میکند ارامنه حاضر نیستند ارشیو تورکهای عثمانی در سال ۱۹۱۵
باز شود فقط ادعا را انداخته و تبلیغ دروغ میکنند ولی فجایع بروز اورمیه
,سلماس ,خوی, ایغدیر ,قاراباغ نیازی به باز کردن هیچ آرشیوی را نمیگذارد
بماند و همه چی بوضوح و آشکارا قابل رویت است ارمنیها با وعده درست کردن
کشور ارمنستان از طرف روسها دست به هر جنایتی زدند. بعد از اخراج ارامنه اول به آزربایجان جنوبی بعد به آزربایجان شمالی مانند یک بازیچه روسها کوچانده شدند.در
تمام طول سفر قتل عام و جنایت کردهاند , دراسناد موجود نسل کشی تورکها
در شهرهای آزربایجانی ترکیه ۱۹۱۴(ایغدیر کارس و نسل کشی ایغدیر) , نسل کشی
تورکهای آزربایجانی جنوبی ۱۹۱۵-۱۹۱۸ در اورمو ,خوی, سلماس, ماکو – (فاجعه
نسل کشی جیلولیق )بدست ارامنه و نسل کشی ترکها در ۱۹۱۸در آزربایجان
شمالی ,بسیاری از دروغهای ارامنه را افشا میکند و این نشان میدهد که
ارامنه نه تنها مظلوم واقع نشده اند بلکه بزرگترین جنایت بشری قرن ۲۰ و ۲۱
را ارامنه انجام دادهاند جنایت بشری ارامنه تا حدی بوده که ۳۱ ماه مارت روز نسل کشی آزربایجانی آن از سوی دنیا شناخته شده است. جیلوها چه کسانی بودند؟ آسوریان
خاک عثمانی با این نام شناخته میشدند. شمارهی اینها را نزدیک به دویست
هزار تن نوشتهاند که در ایران و در خاک عثمانی مقیم بودند. خود کلیسای
جداگانهای با زبان سریانی داشتند و رهبر آنها بنام مارشیمون خوانده
میشد.چون جنگ جهانی اول برخاست و عثمانیها نیز وارد جنگ شدند، آسوریان به
روسها گرویدند و بنای قتل و غارت را گذاردند.عثمانیها به سرکوب آنان
پرداختندتا اینکه جلوها شکست خوردند و عده زیادی از آنان کشته شدند و بقیه
با رهبری بنیامین مارشیمون به سمت ایران حرکت کردند. دسته اول ۲۵ هزار نفر
بودند. روسها و مسیحیان آنها را پذیرفته و کسی از ایرانیان مزاحم آنان نشد.
چون بسیاری از آنها لخت و گرسنه بودند با پیشنهاد کارگزاری شهر ارومیه
وزارت امورخارجه ممالک محروسه قاجار در روزنامههای تهران آگهی منتشر ساخت و
از تمام مردم درخواست کمک و همیاری نمود. در اثر آشفتگی قوای روس به علت
تغییر رژیم در آن کشور قزاقان روس بهمراه جلوها در آبادیهای اطراف ارومیه
به تاراج و کشتار مردم دست میزدند بازار ارومیه نیز از تاراج در امان
نمانده به آتش کشیده میشود. پس از تخلیه ارومیه از قوای روس اهالی اورمیه
بعوض مسلح شدن و آمادگی همچنان در انتظار اقدامات دولت مرکزی ماندند. جلوها
با راهنمائیهای کنسول انگلیس توانستند قوای منسجمی را فراهم کرد. با خرید
سلاح از روسها بتدریج شرارتهای خود را آغاز نمایند. از ۳۰بهمن درگیریهای
پراکنده در شهر بوقوع پیوست. قریب
به ۱۲۰۰۰ خانواده جلوها بودند که با مارشیمون از خاک عثمانی آمدند و قریب
به ۲۰۰۰۰ خانواده ارمنیان و آسوریان خود اورمیه و سلماس و سولدوز و
۵۰۰۰ارمنی از ایروان که به آنان پیوستند همه با هم متحد شده جهت تشکیل دولت
متحد و آرزوهای دور و دراز نقشه طرح میکردند. از اینها ۲۰۰۰۰تن سپاهی
ورزیده به همراه ۸۰۰افسر روسی و ۷۲افسر فرانسوی که دارای ۲۵ اراده توپ، ۱۰۰
قبضه اسلحه شصت تیر و چندین هزار تفنگ و اسلحه کمری بودند. رشته سیاست و
رهبری این قوم در دست نیکیتین کنسول روس و مسترشید کنسول آمریکا و مسیو
گوژول رئیس بیمارستان فرانسوی بود و حمایت پنهانی انگلیس نیز مضاف بر آنها
بود با
نگاهی اجمالی به مرامنامه قوای مسلح آسوری به نقل از کتاب تاریخ ارومیه
نوشته محمد تمدن مشخص میشود که اهداف بلند مدتی در پس این آشوبها وجود
داشته است. تنها نتیجهای که التماس سران به بار میآورد التیماتوم جلوها
به اهالی ارومیه جهت خلع سلاح ارومیه میباشد. جلوها به بهانه پیدا کردن
اسلحه به زور به خانههای مردم وارد شده و به اذیت و آزار اهالی
میپرداختند. از طرفی قتل و غارت در روستاها همچنان ادامه داشت. پس از کشته
شدن مارشیمون توسط اسماعیلآقا مشهور به سمیتقو که خود دست کمی از جلوها
نداشت و بارها به قتل و غارت روستاهای سلماس و ارومیه پرداخته بود. جلوها
در ارومیه به بهانه خونخواهی مارشیمون روز دوشبه ۲۷ اسفند که خبر کشته شدن
وی به اورمیه میرسد، سران جلوها دستور میدهند که مدت ۱۲ ساعت قتل عام در
شهر انجام شود. در صبح روز چهارشنبه آخر سال که در همه ولایات ممالک محروسه
قاجار جشن و سرور است جلوها به محلات شهر روی آورده و به کشتار مردم
بیگناه اعم از زن و مرد و بچهها میپردازند. در میان آبادیها منطقه قوشچی و قرهباغ و عسگرآباد توانستند مقاومت دلیرانهای از خود نشان دهند. به
تدریج با نزدیک شدن سپاه عثمانی به اورمیه و رفتن افسران فرانسوی از
ارومیه به تبریز جیلوها و اکراد در این شهر به وحشت میافتند. چند روزی
میگذردتا عثمانیان از راه میرسند. جیلوها به تلافی پیشروی عثمانیان از
اهالی اورمیه میگرفتند و میکشتند. از کسان به نامی که در این روزها کشته
میشود آقامیرمحمد پیشنماز خلخالی است که در روز چهارم تیرماه، پیرمرد
بیگناه را در خانهاش سر بریده و تکه تکهاش میکنند. با فشار عثمانیها که
از طرف سلماس به اورمیه میآمدند، جیلوها و اکراد درنگ را جایز ندانسته،
از سمت دروازه خازاران کوچ آغاز میشود. ذکر این مطلب ضروری است که آنان تا
دقایق آخر کوچشان به قتل و غارت و اذیت اهالی شهر ادامه میدهند. دستههای
مسیحی و جیلوها(جلوها) پس از خارج شدن از ارومیه نهایتاً در نزدیکی
سولیتپه توسط مجدالسلطنه شکست خورده و از هم میپاشند و بازماندههای آنان
به سختی خودشان را به نزد اربابانشان(انگلیسیها) در صائین قلعه(شاهین دژ)
میرسانند. پایداری خوی
در خرداد ماه سال ۹۷ شمسی آسوریها و ارامنه توانسته بودند با بکارگیری
روشهای کاملاً وحشیانه حاکمیت خود بر شهرهای اورمیه و سلماس را تحکیم
ببخشند. از سوی دیگر ارامنه شمال آراز (ارس) نیز با قتل عام و اخراج
ددمنشانه توانسته بودند بر روی پیکرهای به خون خفته صدها هزار مسلمان،
جمهوری مستقل ارمنستان را به مرکزیت شهر قبلاً مسلمان نشین ایروان بنا
کنند. لذا برای ایجاد یک مملکت بزرگ مسیحی نشین لزوم برقراری ارتباط بین
ارامنه مهاجر در ایروان، اورمیه و وان احساس می شد و در این بین تنها شهر
تصرف نشده خوی و منطقه استراتژیک مرزی و وسیع آواجیق (سرحددار آواجیق در
این تاریخ، مرحوم پاشاخان میرپنج جد بنده بودند) و چالدران بود.
مأموریت اشغال خوی به “آندرانیک” نامی از ارامنه شمال آراز واگذار می شود و
او با نیرویی که تعداد آن را بین ۳ تا ۱۲ هزار می نویسند عازم تصرف خوی می
گردد. در خوی اما مردم از مدتها پیش با دیدهای باز سیر حوادث را دنبال می
کردند و تلاش مینمودند بلایای آمده بر سر دیگر شهرهای غرب آزربایجان بر
آنان نازل نشود و حتی در تشکیل اردویی برای نبرد با مسیحیان نیز سعی وافر
نموده، دستجات بسیاری از آنان در جنگ با جیلوها شرکت کرده بودند که البته
نتیجهای جز شکست حاصل تورکها نشده بود. نیروهای عثمانی در مقابل نامههای
فراوان ملت تورک آزربایجان مبنی به درخواست کمک از عثمانی دولت عثمانی
ارتش خود را راهی دیار آزربایجان کرد.به هنگام آغاز حملة آندرانیک به خوی،
سپاهیان عثمانی وارد منطقه غرب آزربایجان شده و سلماس و پیرامون آن را از
تصرف یاغیان ارمنی و خائن خارج ساخته بودند.
در خوی نیز شهر به وسیلة یک انجمن مشورتی متشکل از رجال سرشناس اداره می
شد و فرماندار شهر نیز حسنعلی خان میرپنجه آقاسی می بود. گرچه عثمانیها
نیز در حدود هفتصد عسکر در خوی مستقر کرده بودند، ولی مرکز فرماندهی آنها
در سلماس در ۴۵ کیلومتری جنوب خوی قرار داشت. باید توجه داشت که تصرف خوی
با آن قلعه و باروی مقاوم، هم ارتباط ارامنه را راحت تر میسـاخت و هم دژ
مستحکمی برای مقابله با حملة احتمالی تورکهای آزربایجان میبود.روز اول
تیرماه ۱۲۹۷ شمسی خبر عبور قشون ارمنی، تلگرافی به شهبندری عثمانی در خوی
می رسد. ارتشی مستقر در خوی همراه با تعدادی از مردم خوی برای مقابله با
مهاجمان عازم می شوند و در گردنه ارسی در شرق خوی با آنان درگیر می گردند.
تفوق ده به یک نفرات دشمن نتیجهای جز شکست مسلمانان دربر ندارد. عده کمی
به زحمت خود را به شهر می رسانند. عثمانیها در خاک آزربایجان برای نجات آزربایجان و پاک سازی از یاغیان جیلولوق فرمانده
نیروهای عثمانی چارهای جز ترک شهر و آوردن قوای کمکی نمیبیند. لذا از
مردم شهر می خواهد یک شبانه روز مقاومت کنند تا او بتواند نیروی کمکی
بیاورد.همهمهای در بین مردم شهر می افتد. طبق معمول این گونه مواقع،
عدهای راحت طلب بار و بنه جمع کرده به سمت کوهستانهای غرب شهر فرار می
کنند. اما مردانی که مردیشان در اینگونه هنگامهها مشخص می شود عزم مقاومت
دارند. حتی ایده تسلیم بیقید و شرط نیز خریداری ندارد. فجایعی که ارامنه
در اورمیه و سلماس به بار آورده اند نتایج هرگونه سستی و کاهلی را از قبل
مبرهن ساخته است.
سپیده دم روز دوشنبه سوم تیرماه ۱۲۹۷ حمله مهاجمان به شهر خوی آغاز می
شود. مردم غیر نظامی تنها به خاطر دفاع از ناموس و خاک دست به سلاح برده،
بر بالای دیوارهای قلعه آماده نبرد می شوند. روحانیان مبارز شهر حکم به
شکستن روزه در آن روز می دهند و خود دوشادوش بقیه مردم سلاح بر دست به دفاع
قیام می کنند. با طنین نخستین گلولههای شلیک شده ترس و دلهره معنی خود را
از دست می دهد. صفیر گلولههای آتشین مردان با غیرت مسلمان در آسمان شهر
طنین انداز می شود. زنان و کودکان نیز در این جنگ نابرابر بیکار نیستند.
وظیفه تدارکات بر عهده آنان است. صفوف ارامنه مهاجم هر لحظه به شهر نزدیک
تر می شود. تا ظهر نزدیک به نصف قلعه را محاصره می کنند. در گرماگرم نبرد رسیدن دو نیروی کمکی روحیه و شعفی در بین مدافعان پدید می آورد. سالار حسینقلی خان آواجیقی (پنجمین پسر پاشاخان جد بنده) با سواران دلیر و جنگاور آواجیق و
نیز تیمورخان سرتیپ صمصام همایون با جمعی سواره و پیاده از اَیری بوجاق به
یاری مردم شهر می آیند. صحنههای بس اعجاب انگیزی در آن مدت کم دفاع
مشاهده می شود که قابل وصف نیست.
قضیه فرار مدافعان بخشی از قلعه و تحریک غیرت آنان به وسیلة زری خانم نامی
و بازگشت مدافعان و دفع مهاجمان ارمنی خود نمونهای از شیرزنی زنان
آذربایجانی است.آمدن ارامنه با لباس عساکر عثمانی و مکر آنان به قصد فریب
محافظان دروازه قلعه و شجاعت مثال زدنی خلیل نامی در عقیم گذاشتن حیله آنان
از دیگر داستانهای شنیدنی این روز است که حتی امروزه نیز نقل آن در بین
مردم خوی رایج است.
اما قضیه آن توپ قدیمی که تنها به درد اعلام وقت در ماه رمضان می خورد
شاید از همه شنیدنی تر باشد. مشهدی تقی نامی از توپچیان قدیمی موفق می شود
با همین توپ زوار در رفته، اصلیترین توپ مهاجمان را خاموش سازد و مانع از
ادامه خرابیهای فراوان آن گردد.شرح این همه دلاوری و صحنه آفرینیها را
باید که در منابع فوق الذکر خواند و از حمیت و غیرت و تیزهوشی پدران خویش
لذت برد و درس آموخت. جنگ و دفاع اینگونه ادامه داشت تا اینکه از سمت جنوب
صدای غرش توپهای اردوی عثمانی به گوش می رسد. مدافعین با شور بیشتری به
دفاع می پردازند. همه نزدیک شدن شاهد پیروزی را با چشمان خود می بینند. همه
به ثمر نشستن درخت تصمیم به دفاع خود را مشاهده می کنند و بر شدت حملاتشان
بر دشمن زبون می افزایند. طولی نمی کشد که نیروهای ارمنی از دو سوی مورد
حمله قرار میگیرند و منهزم می گردند. زنده ماندگان با خواری و ذلت به سوی
جلفا فرار می کنند و خود را به آن سوی آراز می رسانند و پل آن را به آتش می
کشند.
شهر خوی غرق در شادی می شود. گرچه تعداد شهدای مقاومت آن روز به پانزده
نفر می رسد، ولی جان باختگان حمله بسیار بیشترند. شیوع انواع بیماریهای
مسری نزدیک به دو ثلث مردم شهر را به کام مرگ میفرستد. اما باز مردم شهر
خوشحالند و سرفراز. …
ذکر این نکته لازم است که در متون دیگر، آورده شده که: آواجیقیها مستقیما
به ارامنه حمله کرده و اگر این نیروی کمکی در آن لحظات حساس با روحیه
جنگاوری نمی آمد حتما در شهر خوی بیش از هزاران زن و مرد کشته می شدند و از
افراد مهم آن نیرو می توان به اسداله معروف به “اسو بیک” و “محمد باقربیک”
اشاره کرد. اسناد
متعدد تاریخی اثبات می کندکه میلیونها نفر آزربایجانی که در سالهای۱۹۰۵ تا
۱۹۰۷،۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰،۱۹۴۸ تا۱۹۵۳،دراراضی تاریخی خود در قفقاز بارها هدف
سیاست پاکسازی قومی ونسل کشی واقع شدند؛به صورت دسته جمعی به قتل رسیده و
از سرزمین آبا واجدادی خود اخراج شده اند. نهایتا،طرح ادعاهای بیاساس
اراضی علیه آزربایجان و فعالیتهای جدایی طلبانه ارامنه از سال ۱۹۸۸ به بعد
مجددا شدت گرفته،به فتنه قاراباغ کوهستانی که بر هیچ پایه و اساس
تاریخیسیاسی و قومی استوار نیست؛دامن زده شد.طی سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ بیش
از ۲۵۰ هزار تورکآزربایجان که در اراضی تاریخی خود میزیستند،تا آخرین
نفراز سرزمین آبا واجدادی اخراج شده وصدها نفراز ساکنین غیرنظامی وحشیانه
به قتل رسید. ارمنیهای
مهأجر که چند سال از ساکن شدنشان در آزربایجان توسط روسها نمیگذشت در سال
۱۹۸۸ درقاراباغ کوهستانی،این قلمرو تاریخی آزربایجان جنگ تحمیلی ارمنستان
علیه آزربایجان را به بهانه ایجاد ارمنستان آغاز کردند . در نتیجه سیاست
تجاوزکارانه ارمنستان که به قوانین بین المللی و اصول و موازین حقوق بین
الملل اعتنایی نشان نمی دهد,بیست درصد از خاک آذربایجان منجمله هفت شهرستان
که در تقسیمات کشوری جزءقاراباغ کوهستانی محسوب نمی شود،از سوی نیروهای
مسلح ارمنستان اشغال شده،بیش از یک میلیون نفر تورکآزربایجانی از موطن
آباواجدادی خود وحشیانه اخراج شده،دهها هزار انسان به قتل رسیده،معلول شده
یا به اسارت برده شده اند.صدها منطقه مسکونی،هزاران ابنیه
فرهنگیاجتماعی،موسسات آموزشی وبهداشتی،آثارتارخیفرهنگی،مساجد و
عبادتگاهها،قبرستانها و…با خاک یکسان شده و هدف وندالیسم بیسابقه ارامنه
واقع شدند. در
نتیجه وحشیگری ارامنه،فاجعه نسل کشی خوجالی که در شهر خوجالی قاراباغ
کوهستانی رخ داد نیز در ردیف وحشتناکترین فجایع جهان جای گرفت. ارمنیها
در ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۲ یکی از خونینترین فجایع عصر نو را رقم زدند. در این
روز نیروهای نظامی ارمنستان به کمک ایرانیها و روسها ۶۱۳ تورک
آزربایجانی بیگناه از جمله ۱۰۶ زن و ۶۳ کودک را به قتل رساندند. هزار
شهروند خوجالی نیز در این روز زخمی شدند که مصدومیت ۴۸۷ نفر از آنان از
جمله ۷۶ کودک بسیار شدید بوده است. هنوز
از سرنوشت ۱۵۰ نفر از ۱۲۷۵ اسیر تورک آزربایجانی که در جریان قتل عام
خوجالی توسط نیروهای ارمنی به اسارت گرفته شدند خبری در دست نمی باشد دختر آزربایجانی اسیر شده توسط ارمنی ها:”جلوی چشمان پدر و مادرم به دفعات,خودم و خواهر،۱۵ ساله، وسطی من و، ۹ ساله ، خواهر کوچکام به زور مورد تجاوزشان قرار گرفتیم” مادری میگوید: “دختر ۴ ساله م را مورد اذیت قرار دادند بعد ما زنان را به خانکندی که در آنجا سربازن ارمنی بودند فرستادند لختمان کردند و همه ما را مورد تجاوز قرار دادند .سپس به زمین انداخته و کشیدند” اظهارات دختری ۲۰ ساله: “ما را در ده پیرجمال در یک توالت نگاه داشته بودندجلوی
چشمان پدر و مادرم به دفعات من و ،۱۵ ساله،خواهر وسطیام و ، ۹ ساله ،
خواهر کوچکام به زور مورد تجاوزشان قرار گرفتیم سیگار کشیده و روی بدنمان
خاموش میکردند پیر و جوانهاشون به نوبت ایستاده و به ما خواهرها به زور
تجاوز میکردندو از موهایمان گرفته و رو زمین میکشیدند” مادری میگوید: “مرا به شعبه پلیس در شهر عسگران بردند جلوی چشم بچه هام بارها کتکم زدند و بهم تجاوزکردند” زن اسیر آزربایجانی :” به رگ من آمپولی زدند از خود بیخود شده بودم به نوبت به من تجاوز کردند بعد مجبور کردند…. که با سگ هم خوابی کنم” اسیر آزربایجانی : “آنجا به دخترهای ۱۳-۱۴ ساله ما جلوی چشمانمان به زور تجاوز میکردند ….صدای آنها الان هم از گوشم بیرون نمیره” اسیر آزربایجانی :” از دست زنانی که در اسارتند بچه نوزادشان را میگرفتند و به هوا پرتاپ کرده و از سر نیزه تفنگ رد میکردند” اسیر آزربایجانی : ” در پارک کودک خانکندی به دختران ۱۳-۱۲ ساله به زور تجاوز میکردند مادریکی از دخترها نتوانست تحمل کند و خودش را خفه کرد” اسیر آزربایجانی : ” یک دختر را لخت کرده به حالت عریان مجبور به رقص کردند سپس به او تجاوز کردند”فردای ان روز دختر با فرو کردن چنگک( کاه برداری) به شکمش خودکشی کرد اسیر آذربایجانی : ” من همراه با بیش از ۲۰۰ نفر بچه و پیر و زنان در زیر زمین قسمت اداری میلیس در شهر عسگران نگاه داری میشدیم ما را همه روزه با با قنداقهای مسلسل،لگد و مشت کتک میزدند زنان جوان ما را سرشان را به دیوار میکوبیدند و به حالت بیهوش و بیحال کشیده و میبردند” اسیر آزربایجانی : ” در یکی از اتاقها (بیمارستان) دختری ۴-۵ ساله میخوابید تمام وحشتها و عذابهای جنگ را در چشمان او میدیدم به او تجاوز شده بود” دختر آزربایجانی اسیر شده :” در سنگر ارمنیها در خانکندی من به همراه ۸ دختر با نوبت به زور تعرض جنسی کردندبعد به همان وضعیت لخت ما را با باتون زدند سپس ما را به میلیس در شهر عسگران برده و دوبارهآنجا هم به ما کتک زده و تجاوز کردند” — دختر آزربایجانی اسیر شده :” هنوز هم از این وحشت به خودم نمیتونم بیام بعد آن زندگی برام انقدر چندش آور شده که نمیخوام زنده باشم” ….. این حرفهای دختری هست که در صورت زیبایش هنوز جایچنگ و ضربه واضح دیده میشد و وحشتناکترین شرح حال را چشم های او میداد با ارمنیها دوستی و برادری کردن،ارتباط بر قرار کردن،مذاکرات دیپلماسی ،میشود کرد؟ زوری بالایان – از کتاب احیا دوباره روحمان- چاپ شده در صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۲ نشریه وانادزور بتاریخ ۱۹۹۶
اعترافات که از یکی از سیاهترین لکههای ننگ تاریخ بشریت پرده بر میدارد
توسط یک روزنامه نگار وشاعر معروف ارمنی نگاشته شده است که خود در آن
جنایات شرکت داشته وآنرا مایه افتخار خود وارامنه میداند. باشد کسانی که
هنوز نسبت به وقوع این فاجعه با تردید مینگرند با خواندن این اعترافات صریح
وتکاندهنده بخود بیایند. خاچاتوریان
جسد کودک را تکه تکه کرده و در مقابل سگهایی که از نژاد خود ترکها هستند
انداخت!شب همانروز این کار را با سه کودک دیگر ترک تکرار کردیم `بدین شکل
من به وظیفه خود به عنوان یک ارمنی عمل کرده و یقین دارم که که تمامی
ارامنه به ما و کارهایمان افتخار خواهند کرد علاوه
بر این نویسنده و روزنامه نگار دیگر ارمنی به نام دیوید خردیان که اکنون
ساکن لبنان میباشد در لابلای صفحات ۱۹ تا ۷۶ کتابی تحت عنوان”” در راه
صلیب”” از مصیبتهای وارد به اهالی خوجالی در طی قتل عام آنها توسط ارامنه
به عنوان افتخار ارامنه یاد کرده و در صفحه ۲۶ آن نوشته است:در یک صبح سرد
در نزدیکیهای داش بولاق مجبور شدیم برای عبور از یک باتلاق از اجساد پلی
برای عبور بسازیم “”پود پول کوویک اوهانیان “” وقتی ترس مرا در عبور از
روی اجساد دید و اشاره کرده وگفت نترس حرکت کن و من پایم را روی جسد دختری ۹
تا ۱۱ ساله گذاشته و شروع به حرکت نمودم.پاهایم وتمام شلوارم غرق خون شده
بود. بدین شکل ما از روی اجساد ۱۲۰۰ نفر که پلی برای ما شده بودند گذشتیم. وقایع مربوط به قتل عام مردم اورمیه بدست ارامنه و اکراد مهاجر : ۱۳۲۴تا ۱۳۳۰هجری قمری- تشکیل انجمن های صنفی طرفدار مشروطیت هم زمان با تبریز ۱۵رمضان ۱۳۳۵هجری قمری- غارت و آتش زدن بازار ارومیه توسط روس ها و دستجات ارمنی و آسوری ، ۱۷رمضان اطفائ حریق توسط اهالی قایناق: اوغوز تی وی مطالب مرتبط با نسل کشی آزربایجانیان :
امروز ارمنستان
بر جغرافیای تاریخی آزربایجان بنا شده و ۲۰ % آزربایجان (قاراباغ )به
کمک روسها و دشمنان ترکها امروز زیر اشغال ارمنیها میباشد .
ارامنه از طرفی در جنگ بین روس-عثمانی به روسها سرباز- خانه – سلاح و
اطلاعات میدادند وبه دولت عثمانلی خیانت میکردند از طرف دیگر هم با
کمکهای نظامی روسها و اهداف ایجاد ارمنستان در خاک عثمانی و شهرهای
آزربایجانی تورکیه همچون ” ایغدیر و کارس” قتل عامهای وسیع را به وجود
آوردند, به خاطر خیانت به عثمانی و فعالیتهای جدایی طلبانه در اراضی
عثمانلی و رفتن به جبهه روسها در جنگ بین عثمانی- روس, موجب شد دولت
عثمانی آنها را از حدود عثمانی اخراج کند ,ارامنه به اسم همدین کاملا در
اختیار روسها بودند و روسها سعی داشتند از آنها به عنوان ماشه علیه
تورکها استفاده کنند,که این ضربهای بزرگ برای فروپاشی دو امپراتوری
میتوانست باشد, نیرو و انرژی دو قدرت را بصورت فراوان برای از بین بردن این
دو غده سرطانی تحریف و مشغول خود میکرد,و مابیین آزربایجان و آناتولی
یعنی مرکز ایجاد امپراتوریهای تورک دیوارهای ارمنستان و کردستان ساختگی
کشیده میشد.
این رایزنیها به قرداد سمپترزبورگ با نام
قرارداد”خاور میانه- سمپترزبورگ ” ختم گردید که در ۱۲ ماده این ۳ قدرت بزرگ
بر چگونگی مبارزه با امپراتوری تورکان و برانداختن آنها برای همیشه ایجاد
اتفاق کردند و تا بدین روز این قرارداد بین این ۳ قطب مخالف ولی متحد در
مسئله دشمنی با تورکان بقوت خود باقیست .این ۳ قدرت تا بدین روز در بسیاری
از موارد باهم رقیب حتی دشمنند ولی در مسئله تورکان همه با هم متحد اند.
با این قرارداد هم امپراتوریهای تورک عثمانی و قاجار را تهدید میکردند
هم میان مرز مشترک این دو امپراتوری تورک و اراضی آنها ,حکومتهای وابسته و
ساختگی مانند ارمنستان و کردستان همچون غده سرطانی میرویید .
شکیل
این حکومت به قیمت پاکسازی مسلمانان با قتل عام به وسیله اردوی مسلح
مسیحیان مهاجر در شهر اورمیه و ۸۸۰ روستای اطراف آن، سلماس و کهنه شهر تمام
میشد. قتل عامی که در پی آن بیش از ۱۵۰ هزار مسلمان تورک به طرز فجیعی در
مدت زمان کوتاهی به شهادت رسیدند و می رفت که هدف شوم آن جنایتکاران تاریخ
تحقق یابد که با حمله ارتش عثمانی به اورمیه و اطراف این نقشه شوم آن ها
ناکام ماند.
نسل کشی تورکان آزربایجان توسط ارامنه و اکراد
برگزیده از خطرت شاهدان نسل کشی و اسیران تورک بدست ارمنه مهاجر در آزربایجان
سازمان آزادی قاراباغ در نتیجه تجاوزهای ارمنی به زنان اسیر آزربایجانی و برای از میان برداشتن تجاوزهای ارمنی آن بیانات بنام واحید موقع را تصدیق کرده است . در این سند وحشی گریهای ارمنیها به زنان اسیر آذربایجانی نشان داده میشود .
انسان نمیتوانست آن نگاهها را تحمل کند بعد ازهمه اینها آیا میتوان ارمنی را بخیشید؟!
یکی
از شعرا و نویسندگان مشهور ارمنی به نام زوری بالایان در کتابی تحت عنوان
؛احیا دوباره روحمان؛ از قتل عام خوجالی در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ که خود
نیز در آن شرکت داشته چنین مینویسد:
با
خاچاتوریان به خانهای که تصرف کرده بودیم وارد و کودک ۱۳ ساله تورکی
رادیدیم که توسط سربازان ارمنی به پنجره اتاق میخکوب شده بود خاچاتوریان
برای اینکه جلوی گریه و فریادهای کودک را بگیرد پستان بریده شده مادرش را
به زور در دهان وی فرو برد بعد از آن من پوست سر و سینه و شکم کودک را کنده
و تایم گرفتم
کودک در عرض هفت دقیقه بر اثر شدت خونریزی جان داد و من
با این عمل دچار شادی و شعف زاید الوصفی شدم و تمام روحم سر شار از غرور
گردید.
در
صفحه?۶۲ و ۶۳ “” مارتین ۲”” از یک گروه ارمنی به نام کافلان که وظیفه
سوزاندن اجساد را بر عهده داشتند نام برده شده و در ادامه آمده است: ۲۰۰۰
نفر از منگولهای پست(تورکها) در یک کیلومتری خوجالی سوزانده شد .در آخرین
ماشینی که برای سوزاندن حمل میکردند من دختری ۱۰ ساله را دیدم که علیرغم
زخمهای زیاد در ناحیه سر و دست وسرما و گرسنگی همچنان زنده بود و به سختی
نفس میکشید ;دخترک به من نگاه میکرد و من هیچگاه چشمها ی آن دختر ۱۰ ساله
را که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد را فراموش نخواهم کرد `سربازی به نام
تیکرانیان گوشهای دخترک را گرفت و او را کشان کشان به داخل اجسادی انداخت
که قرار بود سوزانده شوند سپس مواد آتش زا بر روی آنها ریخته و اجساد راآتش
زدند” صدای ناله و فریاد کسانی که هنوز زنده بودند از میان آتش به گوش
میرسید
بدنبال
درگیری طرفداران و مخالفان مشروطیت و ناتوانی حاجی محتشم السلطنه والی
اورمیه اکراد متناوبا به قتل و غارت و گروگان گیری در دهات و حاشیه شهر
اورمیه پرداختند.
۱۳۳۰هجری
قمری- بدنبال اشغال تبریز بدست روسها اورمیه به اشغال آنان درآمده و مشهدی
اسماعیل خان رئیس مجاهدان گرفتار و مصلوب شده به شهادت می رسد .
۱۳۳۲هجری قمری- شروع جنگ جهانی اول
حمله
روسیه به عثمانی از طریق اورمیه ؛ اعتمادالدوله از طرف صمدخان شجاع السطنه
والی ارومیه می شود ؛ جسارت و تعدی ارامنه به پشت گرمی روسها به مردم شهر و
دهات اطراف
۱۳۳۳هجری
قمری – شکست روس ها از عثمانی حوالی ارزروم ، فرار مسیحیان به سبب
بدرفتاری با ترک ها و از ترس عقوبت آنان به همراه روسها ، غارت اموال
مسیحیان توسط اکراد
۱۳۳۴هجری
قمری – ورود نیروهای خلیل پاشا به ارومیه(بهار) ، اعلان جهاد حاجی میرزا
فضل الله مجتهد ارومی علیه روسیه(تشکیل جمعیت اتحاد اسلام در ارومیه)
۱۳۳۴هجری قمری(زمستان)- فاجعه ساری قمیش، شهادت صدهزار عسگر ترک در اثر یخبندان و شکست اردوی انور پاشا از روسیه
ورود
دراگون قزاق از تبریز به قوشاچای (میاندوآب) و حمله به ساوجبلاغ
(مهاباد)شروع قتل عام اهالی به مدت چند ساعت(تا این تاریخ اهالی ترک بودند و
بعد از این قتل عام و قتل عام بعدی که توسط سمیتقو انجام شد ترکیب جمعیتی
به نفع اکراد تغییر یافت)
تعیین یمین الدوله به سمت والی اورمیه(دست نشانده روس ها) ، برگشت ارامنه به ارومیه همراه روس ها و شروع تعدیات نسبت به اهالی ترک
اعدام شش تن از حاجی های بالوو (سران اتحاد اسلام)مقابل شهبندری(کنسولگری) عثمانی در محله عسگرخان
اعتراض اهالی و سپس حکومت اعتماد الدوله تا اواخر بهار ۱۳۳۵هجری قمری واعاده امنیت به طور نسبی در شهر .
۱۳۳۵هجری
قمری- انقلاب کبیر روسیه و برانداختن تزارها از قدرت ، عزل اعتماد الدوله و
نصب معزالدوله به مقام والی ارومیه ، ورود دستجات جیلو (آسوری های وان)به
رهبری مارشیمون به سلماس و ارومیه
خروج تدریجی روس ها از آذربایجان ، تشکیل فرقه دموکرات توسط شیخ محمد خیابانی در تبریز(آغا موسی صدر رییس فرقه در اورمیه می شود)
ورود صلیب احمر فرانسه به اورمیهبه بهانه اعمال خیریه و در نهان تسلیح و سازمان دهی ارامنه و جیلوها
کفالت حکومت اورمیه توسط حاجی شهاب الدوله ارومی و از اواخر پاییز اجلال الملک سمت والی اورمیه بر عهده می گیرد.
خرید
سلاح و مهمات روس ها توسط هلال احمر فرانسه و مستر شت آمریکایی کنسول
آمریکا (این شخص همزمان نماینده بریتانیا در اورمیهبود) و تسلیح مسیحیان و
تشکیل اردوی ارمنی – جیلو
خرید اسلحه و مهمات توسط اهالی اورمیه از بیم مسیحیان(ارشد الملک رییس نظمیه شهر مردم را به این امر تشویق می کند)
ورود ارمنی های قفقاز به ارومیهآذربایجان در جنگ جهانى اول، یا، فجایع جیلولوق-توحید ملک زاده دیلمقانی
جیلولوق؛ فاجعه ای فراتر از درگیری نژادی – مذهبی
قره صاندیق ارومیه ؛ سند زنده نسل کشی مسلمانان ترک آذربایجان توسط ارامنه
اورمو (گونئی آذربایجان) سوی قیریمی-میللی یول
جیلولوق (نسل کشی ترکان آذربایجان)را فراموش نکرده ایم-رضا طالبی
فجایع جیلولوق در اورمیه – دکتر توحید ملکزاده
جیلوها -به مناسبت صدمین سال قتل عام مردم آذربایجان غربی توسط داشناک های ارمنی
نسل کشی آزربایجانی هاجیلولوق فاجیعه سی - اکبر سعادت
هولوکاست آزربایجان-جانیم آزربایجان
فجایع اوروسلوق جیلولوق و کوردلوک در محال بار اندوز چای-جانیم آزربایجان