http://axarsu.persianblog.com
http://axarsu.persianblog.com
مئهران باهارلی
در زیر گزارش – عریضهای از سفارت دولت علیه عثمانی در ایران را آورده ام. در این گزارش که از تهران به استانبول ارسال گردیده گفته میشود احتیاجی به وجود سرویس مترجمان به زبان فارسی در هئیت نمایندگی و سفارت عثمانی در ایران نیست زیرا که در این کشور کلیه اهالی توانا به زبان ترکیاند. همچنین ذکر میشود که حتی هئیت نمایندگی انگلستان در ایران نیز مالوف به تکلم به دو زبان فارسی و ترکی است. بدلایل فوق گزارش مزبور از باب عالی تقاضا مینماید که مترجمین فارسی سفارت عثمانی – که در ایران احتیاجی بدانها نیست- به استانبول بازگردانده شوند.
چند نکته در پیرامون این گزارش-عریضه:
١-گزارش به سال ١٨١١ در دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار نگاشته شده است. یعنی زمانی که هنوز قفقاز جنوبی طبق قراردادهای ترکمانچای و گلستان (و بعدها خوارزم و بخشهای جنوب ترکمنستان طبق قرارداد آخال) از بدنه دولت قاجاری انتزاع و به امپراتوری روسیه الحاق نشده بود. قفقاز جنوبی عمدتا ترکنشین در آن دوران دارای متراکمترین جمعیت در تمام قلمرو کشور بود. تراکم جمعیتی بیمانند قفقاز جنوبی ترک باعث میشد که قبل از اشغال آن ناحیه توسط روسیه، ترکها دارای اکثریت مطلق در ترکیب اهالی قلمرو قاجاری باشند.
٢-در اوائل دوره قاجاریه، هر چند که فارسی به همراه ترکی یکی از دو زبان رابط (لینگوا فرانکا) و زبانی ادبی در ایران بود، اما درصد اهالیای که زبان مادریشان فارسی-دری و یا به اصطلاح آن دوره تاجیک بود، چیزی بین ١٠-١٥ درصد کل اهالی میشد. در چنین شرایطی طبیعتا غیر ترکهای ساکن در ایران نیز زبان اکثریت مطلق کشور یعنی ترکها را فرا میگرفتند و در نتیجه کلیه مردم ایران، بویژه ملل فارس و کرد و گیلک و تالش و تات و... که در همسایگی خلق ترک میزیستند- همانگونه که این گزارش نیز تائید می کند- توانا به زبان ترکی بودند.
٣-این گزارش نشان میدهد که زبان ترکی در آن دوره نیز مانند دورههای ما قبل (افشاری، صفوی، آغ قویونلو، قاراقویونلو، ...) به عنوان یک زبان دو فاکتوی رسمی عمل میکرده و از جمله در سفارتخانههای دولتهای خارجی در ایران، چه در تماس با مقامات رسمی ایران و چه در تماس با اهالی و توده مردم و خدمات سفارتخانهای، پابپای زبان فارسی (مورد سفارت انگلستان) و یا به تنهائی و بدون زبان فارسی (مورد سفارت عثمانی) بکار میرفته است.
٤-این گزارش نشان میدهد که در دوره مذکور تلقی دولتهای خارجی از ایران به درستی به صورت کشوری اساسا ترک و فارس و یا اقلا یک کشور دو زبانه ترک و فارس بود. این تلقی واقعگرایانه و مطابق با دادههای میدانی بویژه جمعیتشناسانه، با وقوع جنبش مشروطیت از سوی دولتهای استعماری اروپائی ترک شد و جای خود را به یک تلقی خیالی از ایران– که عمدتا خود همان دولتهای استعماری اروپائی آن را جعل کرده بودند-، یعنی کشوری منحصرا متشکل از فارسها و آریائی نژاد با تاریخ و هویتی پارسی و ..... تبدیل شد.
٥-در این سند نیز از زبان اهالی ایران با نام ترکی و بدون هیچ مقدمه و موخرهای یاد شده است. گزارش دهنده، از آنجائیکه موضوع بحث زبان است، صرفا نام زبان ترکی را در مقابل فارسی بکار برده و بدرستی لزومی به افزودن صفت ونامهای مشخص کننده لهجههای زبان ترکی رایج در ایران، حتی عثمانی ندیده است.
منبع: TC, Başbakanlık, Devlet Arşivleri Genel Müdürlüğü, Osmanlı Arşivi Daire Başkanlığı. Yayın Nu: 111, s 32
ترجمه متن گزارش سفارت عثمانی در تهران از ترکی عثمانی به فارسی (توسط مئهران باهارلی)
کلمات و پسوندهای تورکی با رسم الخط فونتیک مدرن ترکی نوشته، کلمات و عبارات فارسی و عربی عینا نقل شد.
" مشاهده شد
نامه رسمی است که توسط رابط یاسینجیزاده افندی در استانبول (به ما) تقدیم شد. با بیان این مطلب که به (تقاضای او برای) بازگشت مترجمان فارسی و فرنگیاش اجازه داده شد، برای رسیدن به نظر شاهانه به خاک پاک خسروانهشان عرض میشود. با وقوف عالیهشان بر مطلب، امر و فرمان از آن "حضرت من لاهوالامر" است.
عثمان افندی که در حال حاضر به همراهی سفیر (عثمانی) در ایران یاسینجیزاده السید عبدالوهاب افندی به مترجمی فارسی وی مامور شده و مستخدمین سرویس ترجمه (برای) اهالی، ضمن اعلام این مطلب که در اثر عدم امتزاج با آب و هوای آن حوالی بیمار شدهاند؛ بیان میکنند کل اهالی ایران توانا به زبان ترکیاند، حتی (هئیت سفارت) انگلیسها که در آن جانب میباشند مالوف به تکلم به فارسی و ترکی میباشند، و عدم احتیاج به مترجم (فارسی) آشکار شده است؛ تقاضا مینمایند که از سوی آستانه علیه برای بازگردان غلاماناش به سفیر مزبور اذن داده شود؛ و به سبب خواهش سفیر انگلستان مقیم در آنجا – همانگونه که غلامان دائره مستخدمین وی در نامهای که به طرف مستخدمین ما ارسال نمودهاند تحریر کردهاند- غلامان افندی مذکور (سفیر انگلستان) نیز با همان اذن به سوی آستانه علیه حرکت نمایند. پس از آنکه به آگاهی دولتشان رسید، آنچه میماند امر و فرمان حضرت ولی الامر است.
٢٣ جا. ١٢٦٦ (١٥ دسامبر ١٨١١)
اصل متن به ترکی عثمانی
"هو
منظوروم اولموشدور
یاسینجیزاده افهندینین درسعادتده اولان آدمیسینین تقدیم ائیلهدییی تقریریدیر. فارسی و فرنگی ترجومانلارینین عودتلهرینه رخصت وئریلمیش اولدوغونو مبین اولماقلا، مجرد منظور شاهانهلهری بویورولماق ایچین معروض خاک پای خسروانهلهری قیلیندیغی، محاط علم عالیلهری بویورولدوقدا امر و فرمان حضرت من لاهوالامریندیر.
حالا ایران ائلچیسی یاسینجیزاده السید عبدالوهاب افندینین معیتینه مامور قیلینان فارسی ترجمان عثمان افندی و رعایا ترجمانی قوللاری اول حوالینین هواسیله عدم امتزاجلا نامزاج؛ و اهالی ایران`ین مجموعو تورکی کلماتا مقتدر و اول جانبده اولان اینگیلترهلیلهر داخی فارسی و تورکی تکلمه مالوف اولدوقلاریندان، ترجمانا عدم احتیاج ظاهر اولدوغو بیانییلا؛ آستانه عالیه جانیبینه عودتلهرینده ائلچی مومی الیه داعیلهریندهن اذن وئریلمهسینی؛ اول طرفده مقیم انگلیز ائلچیسی رجا ائیلهدییینه بناءً افندی مومی علیه داعیلهری داخی اذن بیرله مرقومان قوللاری آستانه عالیه جانبینه حرکت اوزهره اولدوقلارینی؛ افندی مومی علیه داعیلهرینین کتخوداسی قوللاری بو دفعه طرف قوللارینا ارسال ائیلهدییی مکتوبوندا تحریر ائیلهدییی؛ معلوم دولتلهری بویورولدوقدا باقی امر و فرمان حضرت ولی الامریندیر.
٢٣ جا. ١٢٦٦ (١٥ خزیران، ١٨١١)"