هنگامى كه انسان چشم به عالم هستى مى گشاید، اولین صدایى كه به گوشش مى رسد، صداى گریه هاى خود اوست و پس از آن صداى شیرین مادر است كه او را به خود مى خواند. مادر مهربان فرزند عزیزش را در آغوش مى گیرد و با مهر و عطوفت خود با جملاتى شیرین و كودكانه با او سخن مى گوید و او را نوازش مى كند. این جملات و سخن ها در ضمیر ناخودآگاه كودك ثبت و ضبط مى شود و به مرور زمان، زبان مادرى اولین عامل در شكل گیرى شخصیت و فرهنگ و هویت فرد مى شود. در اینجا مى خواهم به اهمیت زبان مادرى از چند دیدگاه بپردازم تا برهمگان روشن شود كه آنجا كه زبان مادرى مى میرد، شخص نیز وجود حقیقى خود را از دست مى دهد و در كلام ساده از هویت خویش فاصله مى گیرد تا آنجا كه خود را در ورطه ى نابودى مى بیند و. . . 1- جنبه ى شخصى و شخصیتى همه ى روانشناسان و جامعه شناسان بر این باورند كه زبان مادرىاولین و مهمترین عامل در شكل گیرى شخصیت انسان است. از نظر روانشناسى اولین و مهمترین وسیله ى برقرارى ارتباط با افراد همین زبان مادرى است. انسان به زبان مادرى خود با دیگران رابطه ى عاطفى برقرار مى كند و خواسته ها ونیازها و آرزو هاى او ابتدا بر زبان مادرى جارى مى شود و مادر اولین شخصى است كه انسان با او چنین رابطه ى گرم و صمیمى برقرار مى كند. همانگونه كه انسان به زبان مادرى سخن مى گوید، در قالب زبان مادرى نیز فكر مى كند و مى اندیشد. تصمیم ها، آمال و آرزوها و. . . هر فرد در ارتباط مستقیم با زبان مادرى در ذهن او شكل مى گیرد. یادگیرى هر زبان در چهار مرحله صورت مى گیرد اول: شنیدن دوم: صحبت كردن سوم: خواندن و چهارم: نوشتن. طبیعى است كه زبان مادرى اولین زبانى است كه بایستى در این چهار مرحله آموخته شود. چنانچه در فرایند یادگیرى زبان این چهار مرحله طى نشود و یا نیمه كاره طى شود و یا به جاى زبان مادرى، زبان دیگرى آموخته شود، مشكلات زیادى براى فرد و جامعه به وجود مى آید به عنوان مثال ممكن است چنین فردى دچار ضعف در یادگیرى و آموزش شده و از درك حقایق آنگونه كه هست باز بماند یا دچار ضعف شخصیتى شده و خصوصیات اخلاقى مانند ترس، كم رویى، خجالتى بودن، منزوى بودن و. . . در وجود او شكل گیرد. چنین فردى در برقرارى ارتباط سالم و مفید با پیرامون خود دچار مشكل شده و خود را از جامعه اى كه در آن زندگى مى كند جدا مى یابد، جامعه نیز چنین فردى را یك فرد غیر عادى و بیگانه به حساب آورده و در نتیجه بین فرد و جامعه فاصله مى افتد. 2 جنبه ى مكتبى و مذهبى خداوند حكیم در قرآن كریم مى فرماید همانا ما قرآن را به زبان عربى نازل كردیم و در نزول آن به زبان عربى براى آنان كه مى اندیشند حكمتهایى وجود دارد. همه مى دانیم كه قرآن در یك سرزمین عرب زبان نازل شده است. بدیهى است كه یك فرد عرب زبان باید به زبان عربى آموزش ببیند چرا كه به زبان عربى تسلط دارد و آن را بهتر از همه ى زبانها مى فهمد و درك میكند. این امر نشان دهنده ى آن است كه براى درك مفاهیم دینى و. . . بهترین راه آموزش، آموزش به زبان مادرى است. چرا كه انسان با زبان مادرى بهتر و سریع تر مى فهمد و درك مى كند. آیا اگر قرآن كریم به زبانى غیر از زبان عربى نازل شده بود مى توانست در عربستان طرفدارانى پیدا كند!!؟ آیا اصلا اعراب آن را مى فهمیدند !!؟ حال چه رسد كه آن را حفظ و صیانت كنند و در سراسر جهان گسترش دهند!!! از طرفى دیگر اگر قرار بود همه ى انسانها براى درك قرآن و مفاهیم اسلام عربى بیاموزند در این صورت چه لزومى داشت كه این همه ترجمه به زبانهاى مختلف دنیا از قرآن كریم صورت گیرد!!؟ موارد یاد شده نشان مى دهد كه براى فهم و گسترش یك فكر و دین و مذهب و. . . باید آن را به زبان هركس به او فهماند و مفاهیم آن را اشاعه داد. خداوند حكیم در قرآن مى فرماید ما انسان ها را با تنوع ائتنیكی و زبانى آفریدیم و همانا در آفرینش آن براى خردمندان درسهایى است. این امر نشان دهنده ى توجه و احترام خداوند به همه ى ائتنیك ها و زبانها است. 3- جنبه ى تاریخى، اجتماعى و فرهنگى اولین و بهترین راه براى تحریف تاریخ یك ملت و نفوذ در فرهنگ و اجتماع آن از بین بردن زبان مادرى آن ملت است. پایه و اساس تاریخ یك ملت و فرهنگ و هویت او زبان مادرى اوست. ملتى كه تاریخ خود را نداند همانند فردى است كه شناسنامه ندارد و از كجا آمدن و به كجا رفتن او معلوم نیست. اگر زبان مادرى از بین برود رفته رفته تاریخ ملت نیز به فراموشى سپرده شده و سوء استفاده كنندگان به تحریف تاریخ آن پرداخته و ذهن و فكر یك ملت را بیمار خواهند نمود. با مرگ زبان مادرى رفته رفته همه ى ابعاد وجودى یك ملت مانند تاریخ، آداب و رسوم، موسیقى، ادبیات و. . . نیز از بین خواهد رفت. 4- جنبه ى سیاسى هیتلر مى گوید اگر مى خواهید یك ملت را از بین ببرید ابتدا زبان مادرى او را از بین ببرید. این حرف آن هم از زبان شخصى كه زمانى جهان را به لرزه در آورده و یكى از بزرگترین جنایتكاران جهان است، نشان دهنده ى اهمیت زبان مادرى است. زبان مادرى علاوه بر اینكه نقش اساسى در شكل گیرى هویت شخصى فرد دارد، در شكل گیرى هویت ملى نیز مهمترین نقش را ایفا مى كند. استعمارگران و استثماركنندگان با ازبین بردن تدریجى زبان مادرىیك ملت راه را براى استعمار و استثمار سیاسى و فكرى و فرهنگى و دریك كلام استعمار و استثمار تمامى وجود یك ملت باز مى كنند. مستبدین و استعمارگران پس از، از بین بردن زبان مادرى یك ملت اقدام به ساخت هویت جعلى براى ملت مى كنند و تمام هستى آن ملت را در دست مى گیرند. چنین ملتى مانند كشتى است كه سكان آن در دست استعمارگران و مستبدین است.

دوشنبه 26 اسفند 1392
بؤلوملر : آنا دیلی,