متأسفانه در دوران پهلوی،به پیرویاز افكار ملی گرایانه افراطی و شوونیستی بیش از نیم قرن در این بابسیاست جبر وتحمیل اعمال شد و از چاپ و انتشار هر گونه كتاب توركی جلوگیری به عمل آمد و زبانفارسی هم بصورت زبان انحصاری دولتی و تحمیلی در آمد!در نتیجه این سو ء تدبیر وانحصار طلبی و سیاست زور گویی،زبانهای غیر فارسی مردم ایران،بویژه توركی رسما”ممنوع شد.البته اینگونه رویه و اعمال غیر انسانی و ضد مردمی بدون واكنش نماند و درمردمی كه زبانشان ممنوع اعلام شده بود عكس العمل هایی نا مطبوع و گاهی كینه و نفرتبرانگیخت و خواه و نا خواه از شیرینی لهجه فارسی هم در مذاق آنها كاسته شد!؟ بعد از سقوط رژیم پهلوی و رفع ممنوعیت دولتی در مدت كوتاهی كتاب و مجله و روزنامه به زبان توركی چاپ و منتشر شد و دیوانهای شعرای توركی گو قدیم و جدید تجدید چاپ گردید و زبان توركی مجددا” ولو بطور نسبی فرصت و میدان هنرنمایی یافت. در حال حاضر 25 لهجه یا زبان توركی در مناطق مختلف شوروی سابق،تركستان شرقی)چین(،تركیه و بالكان زبان رسمی مردم است و در حدود20 لهجه یا زبان توركی دارای كتابت و ادبیات كتبی است. ادبیات شفاهی تورك ها بسیار غنی است و در هر منطقه ضمن ویژگی های عمومی و قدیمی خصوصیات محلی را نیز در بردارد.ادبیات شفاهی تورك زبانان ایران شاید غنی ترین و یا یكی از غنی ترین آنها در نوع خود میباشد. كتاب ده ده قورقود كه داستانهای اقوام اوغوز را بازگو میكند،یكی از قدیمی ترین آثار ادبیات شفاهی است و بطوریكه اغلب دانشمندان معتقدند،همچنانكه از متن كتاب هم بر می آید مهمترین وقایع تاریخی این داستانها در آذربایجان و در قسمت شرقی آناطولی رخ داده و در آن از قهرمانی ها و ویژگی های قومی و قبیله ای مردم این سرزمین سخن رفته است. طبق آمارهای اخیر در دنیا شش هزار زبان موجود است كه نیمی از آنها كمتر از ده هزار و یك چهارم آنها كمتر از یك هزار گویشور دارند و تنها 20 زبان هستند كه صدها میلیون نفر بدانها سخن می گویند.زبان شناسان معتقدند كه یك زبان به شرطی می تواند زنده بماند كه حداقل یك صد هزار نفر گویشور داشته باشد بنابراین بیش از نیمی از زبانهای حاضر در حال نابودی هستند. اینترنت،حكومتهای ملی در گزینش و تحكیم زبانهای ملی و تضعیف دیگر زبانها نقش مهمی دارند. پیشرفت علمی و صنعتی شدن و روشهای ارتباطی نوین نیز به نابودی زبانها كمك می كند.زبانی كه در اینترنت نباشد زبانی است كه در دنیای نوین “دیگر وجود ندارد“،این زبان مورد استفاده قرار نمی گیرد و در تجارت هم بكار نمی رود. در حال حاضر هر سال ده زبان از بین می رود،افق آینده نیز تیره تر به نظر میرسد.برخی چنین پیش بینی كرده اند كه 50 تا 90 درصد زبانهای فعلی در این قرن از بین می روند و بدین سبب حفظ آنها امری ضروری به شمار میرود. مسئله زبان در قرن21 ام دو سئوال را مطرح میسازد.از یكسو زبانهای ملی یا پر گویشور چگونه در برابر پیشتازی زبان انگلیسی مقابله كنند؟از سوی دیگر،زبانهای فرعی یا محلی چگونه می توانند از خطر نابودی نجات یابند و در جهت توسعه پیش بروند؟ برای حمایت از زبانهای محلی و جلوگیری از نابودی آنها در 10-12 سال اخیر مقامات بین المللی تصمیماتی اتخاذ و قطعنامه هایی صادر كرده اند . از جمله: در18 دسامبر 1992 مجمع عمومی سازمان بین الملل متحد بیانه مربوط به حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های قومی یا ملی،مذهبی و زبانی را به تصویب رساند.این بیانیه كشورها را موظف كرد تا از موجودیت و هویت اقلیتها در داخل مرزهایشان حمایت كنند.از میان حقوق پیش بینی شده برای اشخاص متعلق به اقلیتها عبارتند از:حقوق برخورداری از فرهنگ خاص خودشان / حق استفاده از زبانشان /اجازه شركت مؤثر در فعالیت های فرهنگی،مذهبی،اجتماعی،اقتصادی و زندگی عمومی و نیز در تصمیم گیریهای مربوط به اقلیتی كه به آن متعلق هستند./اجازه تاسیس و اداره موسسات مربوط به خودشان،حق ایجاد ارتباط صلح جویانه و خالی از تبعیض با اعضای گروه خودشان یا دیگر اتباع كشورهای دیگری كه با آنها پیوندهای مشترك قومی ، مذهبی و زبانی دارند.این نخستین سند قابل قبول جهانی و جامع مربوط به حقوق اشخاص وابسته به اقلیتهاست و از همین رو بر نحوه اجرا و تصویب قوانین ملی كشورها تأثیر خواهد گذاشت. شباهت و خویشاوندی زبانها از دو نظر بررسی میشود: 1-منشأ زبانها 2-ساختمان و شكل خارجی زبانها)موروفولوژی( زبان توركی از نظر منشأ جزو زبانهای اورال-آلتای و یا به بیان صحیحتر،از گروه زبان های آلتائی است. زبانهای اورال-آلتای به مجموعه زبانهایی گفته میشود كه مردمان متكلم به آن زبانها از منطقه بین كوه های اورال-آلتای)در شمال تركستان(برخاسته و هر گروه در زمانهای مختلف به نقاط مختلف مهاجرت نموده اند. این گروه زبانها شامل زبانهای فنلاند،مجارستان)اورالیك(و زبانهای توركی،مغولی،منچو و تونقوز)زبانهای آلتائیك(میباشد. از نظر ساختمان و موروفولوژی زبانها به سه دسته تقسیم میشوند: 1-زبانهای تك هجائی ویاتجریدی :مانند زبان چین جنوب شرقی آسیا.در این زبانها كلمات صرف نمی شوند و پسوند و پیشوند نمی گیرند و تغییر نمی كنند.گرامر منحصر به نحو و تركیب و ترتیب كلمات است كه معانی كلمات را تغییر میدهد.در این زبانها آكان یا استرس)تاكید یا وورغو(،تن صدا و انتو ناسیون یا آهنگ ادای كلمات و جمله بسیار مهم است و معنا را مشخص میكند.در زبان چین تعداد كمی از واژه ها تك هجایی هستند. 2-زبانهای تحلیلی یا صرفی : در این زبانها ریشه كلمات هم ضمن صرف تغییر می نماید مانند:گفتن – می گویم. زبانهای هند و اروپائی و از آن جمله زبان فارسی جزو این گروه می باشند. 3-زبانهای التصاقی یا پسوندی : در این زبانها كلمات جدید و صرف افعال از چسبانیدن پسوندهای مخصوص به ریشه كلمات ایجاد میشود و این مسئله سبب پیدایش لغات جدید و غنای لغوی می گردد.در این زبانها ریشه ثابت و در موقع صرف تغییر نمی یابد.پسوندها تابه آهنگ ریشه بوده و به آسانی از آنها قابل تشخیص اند. زبان توركی و گروه زبانهای اورال-آلتائی جزو این دسته می باشند. در زبانهای هند و اروپائی از جمله فارسی پیشوندهای جر)ادات(یا حروف اضافه وجود دارد. در صورتی كه در توركی پیشوند وجود ندارد. مثلا در برابر كلمه ی انترناسیونال )فرانسه(و بین الملل)عربی(،در توركی میلّتلرآراسی و یا اولوسلار آراسی گفته میشود.یعنی به جای پیشوند ، پسوند بكار میرود،چون در توركی كلمات از آخر تكامل و توسعه پیدا می كنند. در زبانهای هند و اروپائی عنصر اصلی)مبتدا و خبر(در بتدا قرار می گیرد و عناصر بعدی با ادات ربط یه شكل حلقه های زنجیر به یكدیگر مربوط میشوند و اگر عناصر بعدی قطع شوند ساختمان جمله ناقص نمی شود . ولی در توركی ترتیب عناصر كاملا بر عكس است . یعنی ابتدا باید عناصر ثانوی و فرعی تنظیم و گفته شود،عنصر اصلی، یا فعل هم در آخر قرار می گیرد.مثال در فارسی = من به شیراز رفتم تا دوستم را ببینم كه اخیرا از فرانسه آمده و در آنجا شش سال طب خوانده است. حال همین مثال در توركی = آلتی ایل صب اوخویاندان سونرا فرانسادان یئنی قاییدان دوستومو گؤرومك اوچون شیرازا گئتدیم. جی،ال،لویس در دستور خود اجزای جمله توركی را به ترتیب زیر می شمارد: 1-فاعل2-قید زمان 3- قید مكان 4-مفعول غیر صریح5-مفعول صریح6-قید و هر كلمه ای كه معنی فعل را تغییر دهد7-فعل. هر چیز معین بر غیر معین مقدم است،یعنی اگر مفعول صریح معین باشد بر مغعول غیر صریح غیر معین مقدم میشود.مثال جمله مرتب توركی چنین است: نقاش گئچن گون موزده گلن لره تابلولارینی اوزو گؤستردی یعنی نقاش روز گذشته در موزه تابلوهای خود را به تماشاچیان خودش نشان داد. بعلاوه هر عنصری از جمله كه به آن بیشتر اهمیت داده شود نزدیك فعل قرار می گیرد. در صورتی كه جمله با فعل ختم نشود جمله معكوس گفته میشود كه در محاوره ،شعر و سبكهای خاص به كار میرود. هماهنگی اصوات:یكی از بارزترین ویژگی های توركی هماهنگی اصوات است.اصوات یا آواها در زبان به عنوان عناصر بسیط تشكیل دهنده كلمات دارای نقش اساسی هستند در زبان توركی بین اصوات مختلف ریشه وپسوند هماهنگی موجود است. هماهنگی اصوات سبب میشود كه كلمات توركی دارای آهنگ خاص بوده و تلفظ صحیح آنها اثر مطبوعی در شنونده ایجاد نماید. حروف یا صداهای رایج توركی 32 عددند كه از آنها 9صائت و بقیه صامت هستند. در توركی بر خلاف فارسی و عربی صدادارها كوتاه اند و به همین علت شعرای توركی گو در شعر عروضی به اجبار از كلمات فارسی یا عربی استفاده كرده و یا بعضی اوقات صداها را كشیده تلفظ می كنند.وزن عروضی بر خلاف وزن هجایی برای شعر توركی مناسب نبوده و در شعر معاصر جای سابق خود را از دست داده است.شعر توركی قبل از پذیرفتن اسلام با وزن هجایی سروده شده و “قوشوق” یا “قوشقی” نامیده میشد.بعد از آنكه بر اثر مهاجرتها توركان به اعراب و فارسی زبانان نزدیك شدند وزن عروضی آن را از آن اقتباس و به مرور وزن كلاسیك شعر توركی قرار دادند.با وجود این شعرای خلقی )اوزانها و عاشیقها( اشعار خود)بایاتی ، قوشما و…(را با وزن هجائی سروده اند. در بررسی مقایسه ای زبانها از چهار نقطه نظر تحقیق میشود: 1-از نظر جمله بندی یا نحو 2-از نظر مورفولوژی یا شكل خارجی و پسوندها 3-از نظر آوائی یا فونتیك)صداها( اینك درباره لغات و مخصوصا” افعال توركی در مقایسه با لغات و افعال فارسی توضیحاتی داده میشود. در این باب امیر علیشیر نوائی در حدود 500سال قبل در كتاب محاكمة اللغتین بحث قابل توجهی نموده و بعنوان مثال یكصد لغت توركی را كه معادل آنها در فارسی نیست مطرح نموده است ،همچنین تعداد زیادی از افعال توركی را كه فارسی ندارد برشمرده است. نوائی می گوید معادل این كلمات كه صد تای آن بعنوان نمونه ذكر شد در فارسی وجود ندارد،بنابراین اگر بخواهیم معانی این كلمات را به فارسی زبانها بفهمانیم ناچار باید به كمك جمله هایی با كمك گرفتن از كلمات عربی متوسل شویم. لغاتی را كه نوائی در كتاب خود بعنوان مثال بكار برده كلمات توركی جغتائی است و اغلب برای تورك زبانان ایران نا آشناست از اینجهت در این رساله به جای آنها لغات مشابه توركی آذربایجانی بكار برده شده است. در این رساله در حدود 1700 كلمه توركی آذربایجانی درج شده كه در فارسی كلمه مستقلی برای آنها بكار نمی رود. ضمنا” بعنوان نمونه در حدود 350 كلمه توركی نقل شده كه عینا” در فارسی بكار میرود مانند:آقا،خانم،سراغ،اوغور،قاب،قاشق،قابلمه،دولمه،بیرق،سنجاق و امثال آنها. در مقایسه دیكسیونرهای توركی آذربایجانی توركی تركیه مشاهده میشود لغاتی كه معادلشان در فارسی موجود نیست در دو لهجه توركی یكی نبوده و در بیش از 30%لغات با هم متفاوتند.از طرفی از هر ریشه لغتی 1- 4 كلمه ذكر شده،در صورتیكه در توركی از یك ریشه تعداد زیادی كلمات ساخته میشود و هر كدام معنی بخصوصی دارند.ضمنا” باید خلطر نشان نمود كه در حال حاضر 28 زبان یا لهجه مستقل توركی وجود دارد كه 20 لهجه آن دارای كتابت و ادبیات میباشند و هر كدام دارای لغات مترادف بیش از یك هزار لغت توركی آذربایجانی می باشند.با این ترتیب معلوم میشود كه هزاران كلمه در توركی موجود است كه معادل آنها در زبان فارسی موجود نیست. در زبان توركی كلماتی با اختلاف جزئی)نوآنس(در معانی موجود است كه در فارسی نیست.مثلا”برای انواع دردها كلمات: آغری/ آجی/ سیزی/ یانقی/ زوققو/ سانجی/ گؤینه مك/ گیزیلده مك اینجمك، بكار می رود كه هر كدام درد بخصوص را بیان می كنند. آغری معادل درد فارسی است)درد عضوی(. سانجی به درد كولیك احشاء تو خالی گفته میشود مانند قولنج روده، آجی به درد پرووكه گفته میشود مانند درد در موقع كشیدن دندان. سیزی به درد خفیف سوزش دار گفته میشود. یانغی معادل سوزش میباشد. زوققو درد همراه ضربان است مانند درد آبسه ودرد عقربك انگشتان و امثال آنها. گؤینه مك شبیه سوختن است و در دقایق اول سوختگی دیده میشود. اینجیمك دردر موقع پیچ خوردگی مفاصل و یا درد حاصل از ضربه و سقوط میباشد. گیزیلده مك درد شبیه گزگز كردن دردناك می باشد. در فارسی برای تمام حالات فوق لغت درد و یا سوزش بكار می رود. در توركی به گریه كردن آغلاماق گفته میشود.ولی این كلمه مترادفهای زیادی دارد كه هر كدام حالات مختلف گریه را بیان می كند.مثلا”: آغلامیسماق یعنی بغض كردن و به حالت گریه افتادن بدون اشك ریختن. بؤزمك به معنی حالت گریه گرفتن كودك. دولوخسونماق به معنی حالت گریه به خود گرفتن و متأثر شدن بزرگسال و پر شدن چشم از اشك میباشد. آغلاشماق به معنی گریه دسته جمعی و تعزیه بكار میرود. هؤنكورمك با صدای بلند گریه كردن و هؤككولده مك گریه با هق هق میباشد. بوزلاماق با صدای بلند گریه كردن و از سرما لرزیدن میباشد. ایچین چالماق به معنی از فرط گریه كردن گریه بدون اشك و یا هق هق نمودن است . كؤیرلمك به معنی حالت گریه دست دادن است. در توركی جغتائی اینگره مك و سینگره مك به معنی یواش یواش بطور مخفی گریه كردن و سیقتاماق به معنی زیاد گریه كردن و اؤكورمك به معنی با صدای بلند گریه كردن میباشد.همچنین ییغلاماق به معنی گریه كردن و اینجگیرمك به معنی با صدای نازك گریه كردن است. در توركی اوُسانماق به بیزار شدن و به تنگ آمدن می گویند.بیقماق،بئزیكمك،بئزمك و چییریمك هم با اختلاف جزئی همان معنی را میدهد مثلا”:چییریمك بیشتر بمعنی زده شدن میباشد. ترپشمك به معنی تكان خوردن و ترپتمك به معنی تكان دادن است ولی چالخالاماق به معنی تكان دادن به منظور سوا كردن)مثلا سوا كردن كره از ماست(، قاتیشدیرماق به معنی مخلوط كردن و قاریشدیرماق به معنی به هم زدن با قاشق و غیره .. میباشد. ییرقالاماق به معنی تكان دادن و جنباندن و سیلكه له مك به معنی تكان دادن درخت و یا لباس و فرش و امثال آن میبا شد. در فارسی برای هیچكدام از این تعبیرات لغات مستقل به خصوصی وجود ندارد. ایمرنمك،قیمسانماقكه با اختلاف جزئی به معنی آرزو كردن و هوس كردن و نیسگیل به معنی آرزوی براورده نشده و حسرت میباشد،هیچكدام معادل مستقلی ندارند. برای دعوا كردن كلمات متعددی بكار می رود كه هر كدام شكل و حالت ویژه ای را از دعوا بیان می كنند مانند: دؤیوشمك:همدیگر را كتك زدن ووُروشماق:همدیگر را زدن ساواشماق:با یكدیگر دعوا و جنگ كردن و گلاویز شدن دیدیشمك:دعوا همراه چنگ زدن همدیگر چارپیشماق:دعوا و برخورد به یكدیگر،تصادم دالاشماق:با هم دعوای لفظی كردن دارتیشماق:با هم مشاجره كردن چاخناشماق:با هم سر شاخ شدن تؤتوشماق:دعوا با گرقتن همدیگر بؤغوشماق:دعوا همراه یقه ی همدیگر را گرفتن و خفه كردن تیپشمك و تیپكلشمك:دعوا همراه لگد انداختن به هم خیرتدكلشمك یا فیرتیلاقلاشماق:دعوا همراه گلوی همدیگر را گرفتن سؤیوشمك:همدیگر را دشنام دادن دیرشمك:دعوا كردن،رو در روی هم ایستادن بؤغازلاشماق:گلوی همدیگر را گرفتن،رو در روی هم قرار گرفتن،دعوا كردن چیرپیشماق:زدوخورد دُروشماق:مناقشه،مجادله،رو در رو شدن سؤپورلشمك:گلاویز شدن،در هم آویختن همچنین برای اینكه بگوئید فلانی از در وارد شد ، بسته به شخصیت فلانی و نحوه ی ورود و مناسب گوینده با وی كلمات زیر بكار میرود: قاپی دان گلدی)از در آمد،بطور متعارف( قاپی دان ایچری بویوردولار)از در تشریف فرما شدند( قاپیدان گیردی)از در وارد شد،بطور خودمانی( قاپی دان گئچدی)از در گذشت( قاپی دان سؤخولدو)از در خودش را چپاند( قاپی دان تپیلدی)از در خودش را به زور تو كرد( قاپی دان دوروتولدو)از در یواشكی تو آمد( قاپی دان سؤروشدو)از در سر خود آمد تو،بمعنی مجازی( در توركی به مرغابی »اؤردك« گفته میشود ولی برای انواع آنها اسامی مختلف بكار میرود.مثلا” به اردك ماده»بورچین« و به اردك نر»سونا« و همچنین »یاشیل باش« گفته میشود در توركی برای اسب و اغلب حیوانات اهلی در هر سنی نام مخصوص وجود دارد.مثلا”»قولون«برای اسب نوزاد،»دای« به اسب دوساله و »یولان«به اسب پنج ساله گفته میشود برای صداهای حیوانات مختلف و عناصر طبیعت لغات ویژه ای بكار میروند مانند: سو شیریلتیسی:صدای شرشر آب یارپاق خیشیلتیسی:صدای خش خش برگ اوت پیچیلدیسی:صدای افتادت باد در سبزه گؤی گورولتوسو:صدای غرش آسمان قافلان نریلتیسی:صدای غرش پلنگ قوش جیویلتیسی:صدای جیك جیك مرغ اینكلرین بؤیورمه سی:صدای گاوها شلاله نین چاغلاماسی:صدای ریزش آبشار همچنین در برابر كلمه»كندن«فارسی شش كلمه توركی موجود است كه هر كدام در محل و مورد خاصی بكار می رود: قازماق: بمعنی كندن زمین و امثال آن یولماق:بمعنی كندن مو و كندن از ریشه سویماق:بمعنی كندن پوست و رازهزنی اویماق:بمعنی كندن چوب و امثال آن برای منبت كاری و در آوردن چشم بكار میرود. قوپارماق: برای كندن جزئی از چیزی قیرتماق:برای كندن و برداشتن جزئی از چیزی و نشگون گرفتن است. بطوریكه مشاهده میشود در فارسی به جای كلمات مستقل تقلید صداها بطور مكرر بكار میرود. در توركی لغات مشابه)اومونیم(یا لغاتی همانند با معانی مختلف بسیار است كه در شعر و ادبیات برای جناس و ایهام بكار میرود مانند:آت بمعنی اسب و آت بمعنی بیانداز. زبان توركی از نظر لغات برای مفاهیم مجرد بسیار غنی است.افعال توركی بطوری كه خواهیم دید از نظر نوع،وجه و زمان بسیار متنوع میباشد.در نتیجه زبان توركی برای بیان اندیشه بطور دقیق بسیار مناسب و رساست. نا گفته نماند با آنكه لغت باعث غنای زبان است ولی غنای زبان بیشتر تابع تحرك و قابلیت لغت سازی،افاده و بیان مفاهیم جدید وغنای مفاهیم مجرد همچنین تنوع بیان قدرت بیان تفرعات و تفاوتهای جزئی)نوآنس(كلام است. با در نظر گرفتن مراتب فوق، نوائی و بسیاری از شرقشناسان معتقدند كه نثر زبان توركی برای بیان اندیشه و مفاهیم و موضوعات مختلف علمی،فلسفی،اجتماعی و … رساتر و مناسبتر از زبانهای دیگر است. مفاهیم و اندیشه هایی را كه می توان در توركی با یك جمله بیان نمود،جملات و شرح مفصلی را در آن زبان ایجاب می نماید. در زبان یا همان لهجه فارسی واژه های بسیط سخت گرفتار كمبود است زیرا بیشتر آنها به مرور زمانها رها گشته و از یاد رفته است،*واژگان زبان فارسی برای مفاهیم علمی مجهز نیست*، و مترجمان ایرانی بیش از همه این درد جانكاه را احساس می كنند و از این، عذاب می برند.گاه میشود كه انسان یك ساعت ،یك روز و حتی یك هفته تمام درباره بهمان تعبیر زبان خارجی می اندیشد،مغز و اعصاب خود را می فرساید و از هم می گسلد و سر انجام نیز راه

چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393
بؤلوملر : آنا دیلی,