آذربایجان سرزمین شگفتیهاست. تاریخ آن نیز مملو از اتفاقات و حوادث بیمانندی است که هر خواننده ای را دچار حیرت و شگفتی میسازد. نگاه به تاریخ این سرزمین میبایست توام با بررسی تاریخ ملل همسایه باشد. سدهها و هزارههاست که اقوام بیشماری در این سرزمین دوش بدوش هم فعالیت داشته، بنای تمدن و مدنیت نهاده و تا امروز هم در کنار یکدیگر با صلح و صفا، هرچند که گاهی با برخوردهای خونین هم همراه بوده، اما با تحمل و بردباری زیستهاند. در این تاریخ پر فراز و نشیب، اقوام و ملل مختلف با مردم بومی این سرزمین برخوردها و زد و خوردها داشتهاند که گاهی غالب و گاهی مغلوب گشتهاند و برآیند تمامی تاریخ همانی شده است که امروز مردم غیور آذربایجان را تشکیل میدهد. این پروسهی تاریخی در تکوین و تکامل تشکیل ملت بزرگی که امروز در آذربایجان و سویه ای آن میزیند از دید بسیاری از پژوهندگان به دلایل خاص مغفول مانده و یا حتی میتوان گفت که به اجبار مسکوت نهاده شده است. تاریخ این سرزمین از ۲۵۰۰ سال یا ۳۰۰۰ سال پیش آغاز نمیگردد؛ پیش از آمدن آریاییها بدین سرزمین – با هر عنوان و هر حرکتی – مدنیت و تمدن استواری وجود داشته است که آثار باقی ماندهی آن در سال های اخیر از زیر خاک بیرون کشیده شده و از تمدنی پیشتر از ۷۰۰۰ سال خبر میدهد. پرداختن به این تاریخ و فرهنگ و مدنیت پاگرفته در آن، بدین سادگی هم نخواهد بود؛ زیرا یکجانبه و تک بعدی نمیتوان با این تاریخ که بخشی از تاریخ تمدن بشریت است به نتیجه رسید. لذا باید تاریخ مللی را که در این سرزمین به تولید فرهنگ و ادب پرداختهاند مد نظر قرار داد و بدور از تعصب های کور قومی، به کشف واقعیتها نشست. البته آنچه تا امروز به عمد و با دسیسهی استعمار در این زمینه مغفول مانده است فرهنگ و زبان غالب امروزی است که بویژه در سدهی گذشته به نسیان سپرده شده است و تاریجی جعلی برای آن نوشته شده است. لذا همت این نوشتهها، نگاهی علاوه بر کل ادبیات و فرهنگ ملل گوناگون این دیار – به زبان های فارسی، عربی و ترکی است – توجه خاصی به فرهنگ ترکی خواهد بود تا از نسیان و غفلت بیرون آورده شود. با این همه، ادبیات فارسی و حتی عربی در آذربایجان گنجینه ای زوالناپذیر تلقی میگردد که نمیتوان بدان بیتوجه، یا حتی کم توجه ماند. ما هم قصدی بر بیتوجهی و یا کمتوجهی بدان نداریم؛ بلکه بررسی تاریخ ادبیات را در همهی زبان های رایج و اقوام مختلف در طول زمان را به بررسی خواهیم نشست. آذربایجان تاریخی پر فراز و نشیب دارد. حکومتهایی مانند گوتیها، لوللوبیها؛ هورریها؛ ساکاها؛ اورارتوها؛ مانناها و مادها تمدنهایی را بنا نهادهاند. اینان زبانشان التصاقی بوده و فرهنگ و مدنیتی پایدار از خود بجا نهادند. بنابراین جا دارد که تاریخ را از باستانیترین دورانها آغاز کنیم و مرحله به مرحله پیش بیاییم. گوتتیها گوتتیها یا قوتتیها حدود سه هزار سال پیش از میلاد وارد عرصهی حکومتی شدند و تمدن خود را بنا نهادند. اورارتوها که هزار سال پیش از میلاد در آذربایجان سکونت یافتند مانناها و مادها را با نام گوتتی میخواندهاند. در ادبیات کهن، گوتّیها را با نام کوه های جودی(یادآور توفان نوح و محل فرود کشتی نوح) که در شمال کوه های آشور واقع است یکی میدانستند. سه هزار سال پیش از میلاد، سرزمین های ماد بعدی را که نام آذربایجان از آن گرفته شده است با نام گوتتی میشناختند. در منابع سومری و هورری، در همین سرزمینها قبایل هورّی، لوللوبی و گوتیها میزیستهاند که بعدها جایگاه اصلی مادها شد. در بارهی دولت گوتّی اطلاعات وسیعی در دست نیست؛ اما این را میدانیم همین گوتّیها در سرزمین هایی که امروز آذربایجان خوانده میشود سکنی داشتهاند همین سرزمینها زمانی دیگر وطن لوللوبیها شده است. این سرزمین از رود دیاله آغاز شده تا دریاچهی اورمیه امتداد مییافت. لوللوبیها در غرب این دریاچه میزیستند و گوتتیها در شرق دریاچه اورمیه. میدانیم که سومریان توسط اکدیان از بین رفتند. کتب تاریخی از غلبهی گوتّیها بر اکدیان مینویسند. این مورخان تعجب خود را از غلبهی گوتّیان بر اکدیان نمیپوشانند. زیرا باور دارند که هرچند اکدیان دارای تمدنی برتر بودهاند اما مغلوب گشتند. بنا به نظر آنان گوتّیها بتازگی به کشاورزی روی آورده بودند و دارای تمدن بالائی هم نبودند. در پی جستجوی دلایل غلبهی گوتیان بر اکدیان بر این باورند که گوتیان دارای سلاح های برتری بوده و خویشی و دلبستگی بین آنان بالاتر از اکدیان بوده است. بنابراین استحکام خانوادگی و سلاح مدرن گوتتیان را دلیل اصلی غلبه آنان بر اکدیان قلمداد میکنند. از این گذشته احتمال میدهند که گوتیان از پیش با اکدیان روابطی برقرار کرده و نظر اکثریت را برای بدست گرفتن حکومت جلب کرده بودند. تاریخ نشان میدهد که اکدیان در اواخر حکومت خود، استبداد و زورگوئی بر مردم را شدت داده بودند و مردم از دست حکومتیان رنجیده شده بودند. اکدیان تمام دوران حکومت خود را با جنگ و جدال سپری کرده و آرامش مردم را در نظر نمیگرفتهاند. لذا گوتیها با استفاده از نارضایتی مردم اکد، علیه حکومت بپا خاسته و توانستهاند با حمایت خود مردم اکد، دولت آنان را سرنگون سازند. در این حرکت، گوتیها توانستند نظر جمع بسیاری از مردم ناراضی را به خود جلب کرده و آنان گوتیها را بعنوان حکومتی پیشرو بر دولت خود ترجیح دهند. در عین حال بسیاری از مورخان، از ویرانی برخی شهرهای آن زمان مانند: آکشاک، خورساگ، لاما، در، آداب، اوروک و لاراک را نیز خاطرنشان میسازند. لذا تنها دلیل غلبهی گوتیها بر اکدیان را حرکت ضد استبدادی آنان میدانند. گوتّیها در زمان سومریان وارد کارزار حکومتی شده و ادارهی کشوری را فراگرفته بودهاند. نام گوتیوم بعد از ساراگون ورد زبانها شد و مورخان توانستند نامی از آنان ببرند. با تکیه بر نوشته های این مورخان است که میتوان گفت گوتّیها ۲۳ قرن پیش از میلاد، خاقانهای خود را بوجود آوردند. با تکیه بر این مواد تاریخی است که میگوئیم نارامسیس پادشاه اکد با خاقان های گوتّیها به نبرد روی آورد، اما توسط همانان نابود شد. یاکوبسون Jakobson دانشمند سومرشناس دانمارکی از غلبه یافتن انریداوازیر Enridavazir خاقان گوتّیها بر نارامسیس و سلطه بر سرزمین های بین النهرین سخن میراند. در این مورد از کتیبه های بازمانده از اکدیان میتوان اشارات قابل ارزشی را بدست آورد که از غلبه گوتیان بر اکدیان سخن میراند. چنین به نظر میآید که گوتیان بر اکدیان حمله آورده و توانستهاند با وحدت بر این امر فایق آیند. با این حال، شارکالی شاریSharkalisharri فرزند نارامسیس توانست وضع را به نفع خود برگرداند و بینالنهرین را دوباره بازپس بگیرد. همچنین رهبر گوتّیها با نام سارلاقاب Sarlagab را اسیر گرفته و صد سال دیگر بر دوران حکومت اکدیان تداوم بخشند. گوتّیها دوباره با قدرت گرفتن سلالهی اکدیان تحت فشار قرار میگیرند. بنابراین همین گوتّیها آرام – آرام گردآمده و در سرزمین های آذربایجان مستقر میشوند. احتمال دارد که در اینجا هم با لوللوبیها برخوردهایی داشتهاند. ۲۲۳۰ سال قبل از میلاد بود که سلسلهی سارگون توسط گوتیان از بین رفت. بین سال های ۲۲۳۰ و ۲۱۲۰ فبل از میلاد، سومریان و اکدیان حکومت گوتیان را میپذیرند. اما باید اضافه کرد که گوتیان باز توسط سومریان منحل گشتند. این امر را اتوکه گال Utukegalیک بهادر سومری انجام داده است. این سردار بزرگ اهل اوروک بوده و بین سال های ۲۱۲۰ و ۲۱۱۳ حکومت کرده است. هرچند اطلاعات اندکی در بارهی زبان گوتّیها در دست است، اما همهی محققان زبانشناس و باستانشناس زبان آنان را التصاقی دانستهاند. کتیبهها و متون اندکی از آنان در دست است؛ محققان تنها با توسل به اسامی ۲۰ تن از امپراتورها و امرای گوتّیها به بررسی پرداخته و نظر دادهاند. این تحقیقات نشان میدهد که زبان گوتیان بسیار نزدیک به زبان هورّیها بوده و بویژه ساختمان و خصوصیات حروف و تلفظ نزدیکی بسیاری بهم داشتهاند. آنان نظر میدهند که هرچند زبان گوتیان با زبان عیلامی، سومری و لوللوبی بسیار نزدیک بوده، اما ماهیت مستقلی را دارا بوده است. هامی Hami دانشمند فرانسوی در کتاب “سیمای انسانی” خود چنین مینویسد: “امروز آذربایجانی هایی که در اطراف شوشا زندگی می کنند بسیار شبیه مجسمه هایی هستند که از لوللوبیها و گوتّیها باقی ماندهاند.”. حکومت گوتتیها در بینالنهرین به مدت ۱۲۵ سال تداوم یافته است. آنان اکدیان را از بین برده، اما خود نیز چون آنان ظلم را پیشه ساختهاند و لذا توسط مردم به کوه های آذربایجان رانده شدهاند. با این حال مورخان اذعان دارند که هرچند گوتّیها از بین رفتند اما نامشان همچنان زنده باقی ماند. امروز هم آنان را گوتیوم مینامند. پایتخت آنان آراپا (کرکوک امروزی) بوده است. در کتیبه ای دیگر چنین نوشته شده است: “من پادشاه گوتّی با نام شرلکی را اسیر گرفتم”. اما همین شاه اکدی خود شکار گوتّیها میگردد. همهی مورخان از ۱۲۵ سال حکومت گوتتیها سخن راندهاند. حتی نام تک تک پادشاهان و سالهای حکومت هر یک را ذکر کردهاند. هرچند که در این شمارش، بین مورخان اختلاف هایی مشاهده میشود، اما این اختلاف یکی – دو سال بیشتر نیست. همانگونه که ذکر شد پایتخت گوتّیها شهر آرپا و یا سوبارتو بود. زنان گوتّی در زیبایی زبانزد بوده که با نام مامورتی به معنی زنی با موهای درخشنده نامیده شدهاند. نام یکی از خاقانهای گوتّی که در کتیبهی اکدی آمده است لامیراب بوده است. گوتّیها حاکمان بابلی را بر قدرت خویش حفظ کرده و عزل نمیکردهاند. یکی از این حاکمان در زمان سیوم خاقان گوتتی حاکم بوده و ۳۵ سال حکومت کرده است. کتیبه ای در موزهی لوور پاریس نگهداری میشود که نشان میدهد خاقانی با نام داپیزیر امپراتوری توانمندی بوجود آورده است. در لوحه های معروف به لوحه های کرکوک اطلاعات مفیدی در بارهی این امپراتوری وجود دارد. در تمامی کتیبه های باقیمانده از اکدیان و سومریان از برچیده شدن امپراتوری گوتتیها سخن راندهاند. آنان طبق اطلاعات همین کتیبهها بعد از اضمحلال و تضعیف به آذربایجان بازگشته و بجای امپراتوری شکل ملوکالطوایفی داشتهاند. آخرین امپراتور گوتتیها با نام تیریگان تنها ۴۰ روز حکومت کرده و پس از او، شاهان سومری بر سر کار آمدهاند و گوتتیها در کوهها پراکنده شدهاند. بنا بگفتهی همین کتیبهها، نخستین قوانین دموکراسی را گوتتیها نوشته و اجرا کردهاند. آنان خاقان خود را از هر سه سال یکبار انتخاب میکردند و هر خاقان هم تنها سه بار میتوانست انتخاب شود و در انتخاب آنان، ریش سفیدان نقش اساسی داشتهاند. همچنین زنان در میان گوتتیها از ارزش و احترام فوقالعاده ای برخوردار بودهاند. حتی اسناد تاریخی از وجود زنان در میان قوشون و ارتش نیز خبر دادهاند. مدنیت و فرهنگ گوتتیها را نسبت به اکدیها و سومریان در مرتبهی پایینتری دانستهاند. به همین خاطر هم سومریان توانستند آنا را از بین برند. اعدام آخرین خاقان گوتتیها با نام تیریگان که تنها ۴۰ روز حکومت کرد در سال ۲۱۰۹ قبل از میلاد در بابل اتفاق افتاد و پس از او امپراتوری سوم اکد – سومر بر سر کار آمد. در یک کتیبهی بابلی، ترس و واهمهی شاه اوروک (با نام اوتوخفال) از گوتّیها بیان شده است. مجسمه های فراوان از پادشاهان گوتّیها بدست آمده است که یکی از آنان از آذربایجان کشف شده است؛ دیگری از همدان و سومی در سلماس پیدا شده است. این مجسمهها هم اینک در موزهی گالری برمر آمریکا Bremmer Galery نگهداری میشوند. متاسفانه کشفیات و حفریات انجام گرفته در آذربایجان با توجه به تاریخ باستانی و ارزشمند خویش بسیار اندک صورت گرفته و آنچه هم در دوران رژیم منحوس پهلوی بدست آمده، همه از ایران خارج شده است. باستانشناس معروف فرانسوی با نان ا.ت. آمی مجسمه های پیدا شده از دوران گوتّیها و هورّیها را با تیپهای مردم امروزین آذربایجان مقایسه کرده و آنان را بسیار بهم نزدیک دانسته است. او به همین خاطر نظریهی آذربایجانی بودن هورّیها و گوتّیها را طرح کرده است. برخی دانشمندان مانند ز.ای. یامپولسکی گوتّیها را همان اوتی Uti، اوایتی Uiti، اوتین Utin و اودین Udin نامیده است. دانشمند دیگر “مار” هم اثبات کرده است که زبان گوتیها همان زبان هوریها، لوللوبیها و مانناها بوده است که به زبان عیلامیها نیز نزدیک است. نام بسیاری از خاقان های گوتیها نیز به ترکی کنونی بسیار نزدیک دانستهاند. از آن جمله نام سه تن از این خاقانها با نام ایمتا Imeta بسیار شبیه به نام ایمته یا متهخان میباشد. یا خاقانی با نام اینقه شوشّIngeshush که ۶ سال پادشاهی کرده است، sarlagab سارلاقاب(۶ سال)، Yarlagash یارلاقاش(۶ سال)، Elulumesh ایلولومئش(۶سال)، یارلاقاب (۱۵ سال)، Korum کوروم ۲ سال، Habilkin ها(خا)بیلکین (۳ سال)، ایارلاقاندا (۷ سال )، Inimabagesh اینی ماباقئش(۵ سال) نام داشتهاند. در مقایسهی این اسامی با اسامی امروزین ترکی به ریشهی واحد آنها میتوان پیبرد. نام های یارلاقاش و ایلولومیش بعدها در کتاب دده قورقود آمده است. بدین ترتیب میتوان گفت که ظلمت تاریخ گوتّیها رو به روشنایی میرود. به هر حال با حکومت گوتّیها بود که هجوم های سامیها و دیگر اقوام کمتر شد و جلوی هجوم آشوریان نیز گرفته شد. در کتیبه های آشوری از هجوم به آذربایجان بسیار سخن رفته است. آداد نئراری در ۱۴ قرن قبل از میلاد از شکست گوتّیها توسط پدر خویش سخن میراند. آداد نئری سوم در سال ۸۹۰ ق.م. و توکولتی در سال ۸۵۵ ق.م. از هجوم به گوتتیها سخن راندهاند. در اسامی گوتّیها پسوند”لی” بسیار بکار رفته است. امروزه هم همین پسوند به عنوان نسبت بکار میرود. م.دیاکونف در این باره مینویسد: “نام بسیاری از شاهان گوتّی و اسامی مکانها در کتیبهی تیفلت پیله سر به اسامی مانناها و مادها شباهت داشته و پسوند لیLi پر است. این پسوند در بین آشوریان نیز وجود دارد.” اسناد تاریخی نشان میدهد که حتی ۶۰۰ سال قبل از میلاد تمام مردم ماننا و ماد را در آذربایجان با عنوان گوتتی مینامیدند. اینان در اطراف دریای اورمیه تا توروس پراکنده بودهاند. منابع: 1.علییف، اقرار، پادشاهی ماد. ترجمه کامبیز میربهاء، تهران: ققنوس، ۱۳۸۸٫٫ 2.کامرون، جرج، ایران در سپیده دم تاریخ. ترجمه حسن انوشه، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۲٫ 3.توین بی، آرنولد، تاریخ تمدن. ترجمه یعقوب آژند. تهران: مولی، ۱۳۶۶٫ 4.بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران. تهران: طهوری، ۱۳۸۶٫ 5.گیرشمن، رومن، ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۵٫ 6.دیاکونوف، ایگور، تاریخ ماد. ترجمه کریم کشاورز. تهران: پیام،۱۳۵۷٫ 7.مجیدزاده، یوسف، تاریخ و تمدن بین النهرین، جلد اول. مرکز نشر داتشگاهی، ۱۳۸۸٫ 8.اسکندری، ایرج، در تاریکی هزارهها. به کوشش علی دهباشی. تهران: قطره، ۱۳۷۷٫ نویسنده: دکتر محمد رضا باغبان کریمی
وبلاقا گؤره
" خوش گلدینیز "
یازار : کؤلگه سیز
" یازیلار اویان بویاننان "
_________________________
آی منیم دوستاق اولان دیلده دیلیم
آی منیم عؤمره سورن چؤلده دیلیم
یئددی مین ایل باش اولان هر دیلدن
سَکسن ایل یارپاق آتان یئلده دیلیم
آی منیم ماوی سمالرده گزه ن
سونرا نیسگیل قاییدان ائلده دیلیم
آی منیم عشقه دولان خان چوبانیم
آی منیم درده باتان سئلده دیلیم
ساییریخ یئددیجه لر آیلار اولور
باتیریب یاغی سنی ایلده دیلیم
مئشه ده،باغدا،گولوستاندا اوچان
کپنک سانی قونان گولده دیلیم
سنی قوندارما آدا باغلادیلار
آی منیم هی دولانان الده دیلیم
نه یازیم من داها بو آغ واراغا
یاشا سن،تکجه یاشا ائلده دیلیم
سون یازیلار
- الفبای زبان تورکی در طول تاریخ
- امپراطوری ترکان در هندوستان(هندوستان سرزمین تاریخی ترکان)
- چهارشنبه سوری جشنی آزربایجانی ( سون چرشنبه )
- فاجعه جیلولوق ( نسل کشی ترکان آزربایجان را فراموش نکرده ایم )
- زندگی نامه و آثار صمد بهرنگی + فایل صوتی " قارا بالیق "
- Xocalı soyqırımı - خوجالی سوی قیریمی
- کوسا گلین
- میرزا علی اکبر صابر
- " سونای " ولنتاین آزربایجان ( سئوگی گونو )
- سایا و سایاچی _ Saya Və Sayaçi
- بایاتی " اشعار فولکلوریک تورکی "
- Aşiq ƏLƏSGƏR - آشیق علعسگر
- تقویم ترکان
- حماسه ها و افسانه های ترکان
- قومیتگرائی افراطی فارسی و مراسم کتابسوزی ٢٦ آذر سال ١٣٢٥ در آزربایجان
بؤلوملر
آچارسؤزلر
- آزربایجان (29)
- تورک (28)
- تورکی (20)
- تاریخ (10)
- ایران (9)
- شعر (7)
- ادبیات (7)
- دیل (7)
- فارسی (7)
- نوروز (6)
- زبان (5)
- زنگان (5)
- آذربایجان (5)
- بایرام (5)
- ترکان (5)
- فرهنگ (4)
- ترکی (4)
- عشق (4)
- شاعر (4)
- آداب و رسوم (3)
سورغو
باغلانتی لار
- قه فه!
- تركشناسی2
- قیزیل آزربایجان (زنجان)
- Insanliq
- قیرمیز
- تورک ایله آزربایجان رقصلری و اوینامالاری
- اوشاقلارین ایلنجه لری
- دیرناق آراسی یازیلار ( حیدر بیات )
- مرند اؤیکو
- زنگین یاز
- ایشیق
- دوکتـور جـئــری
- اوجاقلو ماحمود ( تایماز )
- تئهران تورک دیر
- کل اوغلان ( علیرضا رضائی )
- خوراسان تورکلری
- تورکجه ویکی پدیا
- خوراسان تورکلری ( اسماعیل سالاریان )
- زنجان توریسم
- مازقامئت( آزربایجانلی لرین ائیله نجه هؤرونو )
ساخلانج
- دى 1397
- اسفند 1396
- بهمن 1396
- دى 1396
- فروردين 1395
- اسفند 1394
- آبان 1394
- مهر 1394
- تير 1394
- اسفند 1393
- تامام آیلار
سایغاج
- ایندی وبلاقدا :
- بو گونون گؤروشو :
- دونه نین گؤروشو:
- بو آیین گؤروشو :
- بوتون گؤروشلر :
- یازیلار :
- باخیشلار :
- یئنیله مه چاغی :