زینب پاشا معروف به «بیبیشاه زینب»، «زینب باجی»، و «دهباشی زینب» در محله عمو زینالدین که یکی از محلات قدیمی و فقیرنشین شهر تبریز است به دنیا آمد. پدرش شیخ سلیمان، روستایی تهیدستی بود که مانند بسیاری دیگر، روزگار را به سختی میگذارنده است. نام پدر، تنها اسمی است که در کنار اسم زینب دیده میشود و اطلاعاتی مبنی بر ازدواج زینب در دست نیست. در تنها عکس منسوب به زینب پاشا، وی زنی است تنومند و قویهیکل که با بیقیدی پا روی پا اندخته و برخلاف دیگر زنان در تصویر اثری از طنازی یا ظرافتهای زنانه معمول در چهره وی دیده نمیشود. گفته شده است او برخلاف دیگر زنان آن زمان تبریزی که روبنده به صورت خود میزدند، با صورت باز و بدون روبنده رفتوآمد میکرد و مانند مردان به قهوهخانهها رفت و آمد داشت و بیمهابا در جمع مردان مینشست و قلیان میکشید. او در عملیات و حملاتی که انجام میداد چارقد از سر برمیداشت و به نشان تحقیر مردان آن را به سویشان پرتاب میکرد.غارت اموال اغنیا و تقسیم آن در بین فقرا محور اصلی فعالیتهای زینب پاشا را تشکیل میداد و در این راستا ترسی از شکستن قالبهای سنتی جنسیتی مرسوم نداشت و حتی در مواردی با نمایش رفتارهای مردانه، قدرت و توانمندیهایش را به رخ جامعه مردان میکشید.
شهرت زینب پاشا
نام زینب پاشا از زمانی بر سر زبانها میافتد که ناصرالدینشاه امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو را در سراسر ایران به یک شرکت انگلیسی واگذار میکند. تبریز از نخستین شهرهایی است که در اعتراض به این معاهده پرچم مخالفت را بلند میکند. بازار این شهر به علامت اعتراض بسته میشود و بیش از بیست هزار نفر مسلح میشوند. به شاه تلگراف میزنند که به هیچوجه زیر بار این قرارداد نخواهند رفت. پس از چند روزی که از بسته شدن بازار میگذرد، ماموران دولتی به زور ارعاب و تهدید و وعده و وعید بازاریان را مجبور به باز کردن بازار میکنند اما چند ساعتی از باز شدن بازار نگذشته بود که «دستهای از زنان مسلح با چادرهای به کمر بسته، در بازار ظاهر میشوند و دست به اسلحه برده و بازار را میبندند.» رهبری این زنان برعهده زینب بود که نقشه اعمال فشار و ارعاب ماموران دولتی را در باز کردن مجدد بازار نقش بر آب میکرد، چرا که هر بار حضور زینب و یارانش با اسلحه گرم، سنگ و چماق در بازار، توان و ابتکار عمل را از سربازان دولتی سلب کرده بود. از دیگر عملیات معروف و مشهور تحت رهبری زینب میتوان به مصادره انبار میرزا عبدالرحیم، قائممقام پیشکار وقت آذربایجان و حمله به خانه و انبار نظامالعلما اشاره کرد.
ارتباط زینب پاشا با قیام مشروطه
هر چند زندگی و شخصیت زینب پاشا ابتدا در ارتباط با قیام مشروطه در تبریز مورد توجه و مطالعه قرار گرفت اما بر طبق شواهد موجود، قریب به اتفاق فعالیتهای وی در جهت حمایت از تهیدستان و سیر کردن خیل گرسنگانی شکل گرفته است که به علت بی کفایتی دولت با گرسنگی و مرگ دست و پنجه نرم میکردند و به عبارتی، سبک و شیوه مبازرات و حملات وی، همانند عیاران و لوطیان آن زمان انجام میگرفت و هدف اصلی، غارت اموال اغنیا و محتکران و تقسیم آن در بین فقیران بود. لذا این فعالیتها نمیتواند در راستای قیام مشروطه تعریف شود. دلیل دیگر در تائید این نظر فوت وی قبل از امضای فرمان مشروطیت است. دکترسیروس برادران شکوهی معتقد است مرگ وی در تاریخ ۱۳۱۹ ه. ق. اتفاق افتاد در حالیکه فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه در سال ۱۳۲۴ ه. ق. صادر شد. بنابراین قیام زینب مستقل از قیام مشروطهخواهی بود و تحت رهبری وی پیش میرفت و هر بار دولت مردان و متمولانی را نشانه می گرفت که در احتکار و گرانی نان و گندم نقش داشتند.
پایان زندگی زینب پاشا
همچنان که از ابتدای زندگی زینب پاشا اطلاعات چندانی در دست نیست، چگونگی سالهای آخر عمر وی نیز در پرده ای از ابهام قرار دارد. تنها مورد ذکر شده مربوط به سفر وی به منظور زیارت کربلا است. گفته میشود زینب در سال ۱۳۱۹ه. ق. با کاروانی به همراه عده ای از یاران خود برای زیارت عازم عراق میشود. گویا در خانقین ، هنگام تفتیش زوار با سربازهای عثمانی، به علت آزار و اذیت و هتک حرمت زائران با سربازان درگیر شده و در نهایت سربازان عثمانی مجبور به فرار میشوند. زینب با همان کاروان عازم کربلا شده و در راه بهعلت بیماری فوت کرده و پیکرش در کربلا دفن میشود
.