مقدمه ( اوجالان ساوالان )
این مقاله را بنا به مقاصد راسیستی یا نفرت پراکنی علیه زبان فارسی ننوشته ام. این مطالب را برای این نوشتم که پان ایرانیستها و پانفارسهای نژادپرست ضد تورک و ضد عرب در تبلیغات مسموم ضد تورک و ضد عرب نژادپرستانه شان در یک قرن اخیر با تمام توان کوشیده اند که از زبان فارسی بت بسازند و با طرح شعارهای پوچی چون «فارسی شکر است» ، «قند پارسی» ، «شکر فارسی»، «زبان دوم جهان اسلام؟!» و غیره کوشیده اند و می کوشند که جوانان بی سواد یا کم سواد (آلا ساواد» تورک ما را با تبلیغات رنگین و امکانات رسانه ای دولتی و غیر دولتی که منحصرا در اختیار آنهاست، بفریبند واز زبان مادری شان بیزارکنند و از آنها «مانقورت» ضد تورک بسازند که متأسفانه در تهران تا حدی زیاد موفق به این کار شده اند. همین پانفارسها و پان ایرانیستها در قیامهای حق طلبانه ملت تورک آزربایجان در هر زمانی چشم امید به مانقورتهای تهران دوخته اند که مثل سال سیاه 1325 هـ.ش./ 1946 م. آنها را شستشوی مغزی داده؛ مسلح کرده و به سمت تبریز و دیگر شهرهای آزربایجان سرازیر کنند و با قتل عام و نسل کشی پاک ترین و غیورترین و بهترین جوانان آزربایجان حرکت مقدس ملی ملت تورک آزربایجان را نطفه خفه کنند. منتهای امال و آرزوی پانفارسها و پان ایرانیستهای راسیست و فاشیست همین سرکوب حرکتهای حق طلبانه و استقلال خواهانۀ ملت تورک آزربایجان با مانقورتهای آموزش دیده و شستشوی مغزی شده از جنس خودشان است؛ یعنی راسیسم فارس با کمترین هزینه می خواهد بیشترین بهره برداریها را بکند. از این رو استراتژی ما دفاعی، بیدارسازنده، افشاگرانه و روشنگرانه است و هدف ما بیدار سازی مانقورتهای ضد تورک و بازگرداندن آنها به آغوش گرم و پرمهر مادرشان آزربایجان است. پس هدف ما دفاع مقدس از هستی و هویت ملت مظلوم تورک خودمان است نه حمله ناجوانمردانه به زبان و هویت دیگری. در ضمن تمامی مطالب این مقاله با استناد به معتبرترین کتابهای زبان شناختی خود پانفارسها و پان ایرانیستهاست نه این که ما از خودمان نظری یا سخنی ناروا و دروغ دربیاوریم و یا خدای ناکرده قصد تخریب ملتی یا زبان ملتی را داشته باشیم.
فعلها، رکن و پایۀ هر زبان
هر کسی که اندکی از علم زبان شناسی اطلاعات داشته باشد به خوبی می داند که «فعلها پایه و ستون زبان و اساسی ترین رکن هر زبان» هستند که رسانندۀ «مفاهیم پایه و اساسی زبان» هستند، برای همین زبانی پایدار و قدرتمند است که فعلهای زیادی برای ادای مفاهیم گوناگون اعم از حالات انسانی و مفاهیم اساسی دیگر داشته باشد. فعلها بر خلاف اسامی، صفات، قیود و حروف، با گذشتِ قرنها خیلی کمتر دچار تغییر و تحوّل یا تبدیل یا حذف می شوند. بر خلاف تورکی که بنا به نوشتۀ محمد صادق نائبی
http://dusunce.blogfa.com/post-419.aspx
نویسنده کتاب وزین «واژگان زبان ترکی در پارسی» دارای حداقل 3500 فعل اصلی و 24000 فعل غیر اصلی (همگی غیرجعلی و باقاعده و اصیل است) در زبان فارسی با حجم عظیمی از افعال جعلی و برساخته و بی هویّت روبه رو هستیم و طبق دقیق ترین آمار ارائه شده در معتبرترین کتابهای زبان شناسی فارسی از جمله کتاب « ماده های فعلهای فارسی دری» اثر دکتر محسن ابوالقاسمی فقط 201 الی 210 فعل بسیط اصیل در فارسی داریم که کسانی که در سطح دکتری زبانشناسی درس خوانده اند به خوبی از آن آگاهانند ولی مسئله را برای ملاحظات سیاسی و نژادپرستانه، یعنی تمامیّتِ زبانی و ارضیِ « ایران/ مرز پر گُهر/ سرزمین گل و بلبل» (!) پنهان می دارند. مقایسۀ رقم 3500 فعل اصلی و اصیل زبان تورکی با رقم 200 فعل اصلی زبان فارسی خود بدون هیچ توضیح و شرح و تفسیری گویاست: زبان فارسی هرگز و به هیچ صورت و به هیچ نحوی از انحا نمی تواند به عنوان یک زبان همسنگ و برابر با زبان تورکی قابل مقایسه باشد. برای مثال در تورکی برای «نشستن» ما افعال متعدی داریم که هر کدام در جا و موقعیت خاص استفاده می شوند که به ترتیب درجۀ احترام عبارتند از: «قونماق» (ریشۀ قوناق: مهمان)، «ایلشمک/ ایلنمک / ایله مک»، «اوتورماق»، «ائنمک»، «خیخماق»، «شؤنگومک» و ...، و برای مفهوم «درد کردن» که همان گونه که در این مقاله خواهیم خواند مصدر جعلی است و با فعل کمکی جعل شده است، ما در زبان تورکی برا یانواع خاص دردها « آغریماق/ گؤینه مک/ سانجماق/ آجیماق/ زوققولداماق/ گیزیلده مک/ اینجمک/ سیزی/ سیزلداماق/ یانقی/ یانماق» داریم ( برای تفصیل ر.ک. مقالۀ وزین «ویژگی های زبان تورکی و مقایسه ای کوتاه بین تورکی و فارسی» خلاصه شده از رساله «مقایسة اللغتین» از دکتر جواد هیأت.
دامنۀ جعل بنها، افعال و مصادر در زبان فارسی
خیلی از هموطنان ما، حتّی متخصّصان تورکی پژوهمان، گمان می کنند که در زبان فارسی تنها اسم یا صفتی که به صورت بن مصدر (فعل) به کار برده می شوند و تکواژهای جعلی ساز «ید/ یدن» به آنها افزودن می شود، اگر اصالتاً غیر فارسی و مخصوصاً تورکی یا عربی باشد، فعل و مصدر به دست آمده، جعلی است. از نظر زبان شناسی تخصصی فارسی، این تصوّر باطل است. چرا که دامنه جعلیات افعال در زبان جعلی شیرین و قند وعسل فارسی از این بسی فراخ تر می رود. باید دانست که تکواژ «ـید»در فارسی، حتّی اگر به بن مضارع افعال فارسی ( یا به ظاهر فارسی) یا اسامی فارسی نیز اضافه شود، نیز، باز، مادۀ (بن) به دست آمده، بر طبق نظر زبانشاسان متخصّص پارسی، جعلی است. مثل: آورید، پزید، گردانید، خورانید که دو صورت اخیر بنهای جعلی واداری یا سببی رایج در زبان فارسی هستند (ر.ک. دستور تاریخی زبان فارسی، ص196). چرا که دستور عمل و قاعده زبان فارسی این است که مصدر از بن ماضی + تکواژ «ـــَن» ساخته شود.مثل رفتن، دیدن، گفتن و ... . برای همین اگر مصدر فارسی، به جای بن ماضی، با بن مضارع و طبق این فرمول ساخته شود: بن مضارع + تکواژ «ـــَیدن»، مصدر به دست آمده جعلی خواهدبود. مثل کوشیدن: کوش (بن مضارع) + «ــید» = کوشید (بن ماضی) + «ــَن» = کوشیدن جعلی است. چرا که بن ماضی آن با جعل ساخته شده است.
جعل «ماده ها» (بن ها/ بن فعلها) و افزودن آن به افعال زبان فارسی دری از هزار سال پیش که این زبان، با همۀ کاستیهایش، به کوشش شبانه روزی و پنهانی تاجیکان شعوبی ضد عرب از جمله، خاندان تاجیک و دری زبانِ سامانی، زبان شعر و ادب شد، به چشم می خورد. مادۀ مضارع جعلی، اسم است، که بدون آنکه چیزی بدان افزوده شود، با افزودن وند «یدن/ ید» به عنوان مادۀ مضارع در ساختن افعال و مصادر به کار می رود. مثل آگاه (صفت)، با افزودن «ان/ ـَ ن»: «آگاهان/ آگاهَن»، می شود: «بیاگاهانید» (آگاهانیدن) که در تاریخ بلعمی، یکی از نخستین تجربه های جدّی تاجیکان دری زبانِ نژادپرستِ شعوبی سامانی به چشم میخورد و جعلی است (ر. دستور تاریخی زبان فارسی، صص196-197). لازم به ذکر است که اغلب این اسامی که در ساختن مصادر جعلی و افعال جعلی به کار می روند، تورکی یا عربی هستند. مثل قاپیدن (قاپ (تورکی)+ یدن) ، تپیدن (تپ (تورکی)+یدن: در اصل تاپپیلداماق)، «گیجیدن!» (گیج تورکی+ یدن) (این یکی را مولوی کبیر تورک جعل کرده و بر خزانۀ لغات پارسی برافزوده است: «من خود کجا ترسم ازو شکلی بکردم بهر او / من گیج کی باشم ولی قاصد چنین گیجیده ام» (ر.ک. همان، ص 195 و نیز ر.ک. کلّیات شمس تبریزی، ص 531، غزل شماره 1372). « فهمیدن» (فهم عربی +یدن)، «رقصیدن» (رقص عربی +یدن) و... .
در ضمن بعضی از ماده های مضارع، مادۀ ماضی ندارند یا مادۀ ماضی آن قدر باستانی و به اصطلاح «فسیل شده» است که دیگر کاربرد ندارد، از این رو اهل زبان برای ارتباط و انتقال پیام و مفاهیم مجبور به جعل بن فعل ماضی می شوند. مثل پرهیز(پرهیخت/ پرهیختن!)← پرهیزید، انجام (انجافت/ انجافتن!)← انجامید (صورت جعلی رایج ر.ک. دستور تاریخی زبان فارسی، 197) . از این رو برای استفاده از آنها از فرمول جعل سازی: اسم+ فعل کمکی (مثل کردن) بهره برده و می برند. نمونه دیگر «نگاه کردن» که با توجه به فعل کمکی «کردن» معلوم است که جعلی است. اساسا مصادر و افعالی که با همکرد یا فعل کمکی «کردن» درست شده اند جعلی اند و برای کمک به ضعف زبان فارسی به فهرست واژگان و افعال جعلی آن افزوده شده اند.
براساس آنچه گفتیم تعداد کثیری از افعال فارسی دری که با پروژۀ فعل سازی و مصدرسازی از اسامی و صفات، از همان آغاز رواج این زبان در افغانستان، تاجیکستان و خراسان، تولید و به زبان دری( فارسی امروزی) افزوده شده اند، جعلی اند. مثل رسید، خسبید، تفسید (ر.ک. همان، ص 197) و خیلی از این مجعولها را در میان 213 فعل اصیل (؟) فارسی که دکتر محسن ابوالقاسمی، زبان شناس و متخّص نامی زبان فارسی در ایران، با عرق جبین و کدّ یمین و البتّه عرق ریزی روح توانسته است پیدا کند، و در کتاب «ماده های فعلهای فارسی دری»، به عنوان فعلهای فارسی اصیل و شاسنامه دار (دارای ریشۀ کهن جعلی و باسمه ای (یعنی ریشه دست و پا کردن زورکی و جعلی) از زبانهای موهوم ایرانی باستان، پارسی باستان، پارسی میانه ، پهلوی اشکانی، پارسی میانه مانوی یا ترفانی) بیاورد، می بینیم. با ذکر این نکتۀ مهم که تعداد کثیری از این افعال، در فارسی امروز کاملاً رایج هستند و هیچ کس هم ، به جز متخصصان زبان شناس پانفارس و پان ایرانیست، راز جعلی بودن آنها را نمی داند و برخی دیگر هم چنان که خواهید دید، اگر حاصل تخیّلات پانفارسها و جزو کلمات و افعال جعلی دساتیری یا فرهنگستانی در سده های اخیر نباشند، امروزه دیگر رایج نیستند و به تاریخ پیوسته اند. مصادر و بن هایی چون: آرامیدن، آمرزیدن، انجامیدن، اندیشیدن، بازیدن (صورت جعلی باختن)، باریدن، بالیدن، بوییدن، بیوسیدن، پاییدن، پریدن، پوزیدن (پوزش خواستن!)، برازیدن، پرستیدن، پرسیدن، پوسیدن، پوییدن، پژوهیدن، پرهیزیدن (صورت جعلی فعل متروک پرهیختن)، ترسیدن، تراشیدن، تفسیدن (گرم شدن)، جویدن، چمیدن، چندیدن! (هیجان داشتن)، خاییدن (جویدن: جعلی)، خوشیدن (خشک شدن!)، خریدن، خرامیدن، خزیدن، خوابیدن / خسبیدن/خفسیدن/ خسپیدن (هر چهار تا جعلی)، خندیدن، دارییدن (یاوه گفتن: فعل جعلی اهریمنی!)، دویدن، رسیدن، روبیدن، سگالیدن، شکیبیدن، کشیدن، کوبیدن، کوشیدن، گردیدن، گَزیدن (نیش زدن)، گراییدن، گرویدن، لرزیدن، فراموشیدن، فرجامیدن، هراسیدن، نیوشیدن، نگریستن/نگرستن/ نگریدن (هر سه جعلی) ، موییدن، نازیدن، نالیدن، نامیدن، نوردیدن، نیوشیدن (گوش کردن) ، هراسیدن، هلیدن (رها کردن) و ... بنا به تصریح دکتر ابوالقاسمی و اکثر زبان شناسان متخصص ایرانی همگی جعلی هستند و در پروژۀ جعل زبان قند پارسی به این زبان دری تاجیکی برافزوده شده اند (ر.ک. ماده های فعلهای فارسی دری، صفحات متعدّد).
نکتۀ جالب این که از دیدگاه اهل فن و زبانشاناسان مطرح ایرانی، فعلها و مصدرهایی که آخرشان تکواژ « ـسْت» (ist) را دارند نیز، دارای ماده های جعلی هستند: بایست/ بایستن، شایست/ شایستن، دانست/ دانستن،یارست/ یارستن،کامِست/ کامستن(؟)، توانست/ توانستن، تاوست/ تاوستن(؟)، زیست/ زیستن، گریست / گریستن، نگرست/ نگریست/ نگرستن/ نگریستن، گروست/ گروستن، مانست/ مانستن، خواهست (خواست)/ خواهستن (خواستن) (ر.ک. دستور تاریخی زبان فارسی دکتر ابوالقاسمی، ص 197 و نیز ماده های فعلهای فارسی دری، صص 35، 47، 59 ، 62 ،72و...). دکتر پرویز ناتل خانلری، این گونه فعلها را به همراه بعضی افعال جعلی دیگر با نام «فعلهای ناقص» آورده است: «بایستن، شایستن، زیبیدن، سزیدن، برازیدن و توانستن» (ر.ک. دستور تاریخی زبان فارسی خانلری، صص122و123). حال خوانندۀ محترم به حجم فعلهایی که با این مصادر جعلی ساخته شده اند بیندیشد تا بداند که وقتی ما می گوییم این زبان فارسی (زبان رسمی ایران) جعلی است حرفی از سر تعصّب یا ضدیت با فارس و پان تورکیسم نیست بلکه حقیقتی تلخ است. البتّه دکتر ابوالقاسمی توانسته اند با هزار زحمت و پشتکار که شایستۀ یک نژادپرست پارس است و ماده تراشی از ایرانی باستان(؟) و فارسی میانه (؟) و الخ، صورتهایی نظیر «بریدن»، (ر.ک. ماده های فعهای فارسی دری، ص 37)، «خریدن» (همان، ص 50)، «پوشیدن» (همان، ص44)، «چندیدن» (؟) (لرزیدن) (همان، ص49)، «گُزیدن» (انتخاب کردن) (همان، ص 74)، گوالیدن! (بالیدن) (همان،ص75) و ... را از جعلی بودن برهانند.
لازم به ذکر است که در زبان قاعده¬مند تورکی هرگز ماده جعلی برای ساختن مصدر و فعل جعلی وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت. پس مانقورتهایی که به کودکان مظلوم و معصومشان به جای زبان تورکی زبان جعلی و بی قاعدۀ پارسی یاد می دهند اوّلاً بدانند که زبان اصیل و قدرتمند تورکی دارای حداقل 3500 فعل اصلی و 24000 فعل غیر اصلی (همگی غیرجعلی و باقاعده) است، ثانیاً کتابِ «مادّه های فعلهای فارسی دری» از دکتر محسن ابوالقاسمی زبان¬شناس پانفارس ایرانی را بخوانند و بفهمند که چه زبانی را به زبانی ترجیح می دهند! پیداست که در آینده و استقلال آزربایجان جنوبی این انسانها پشیمان خواهندشد که چرا به بچّه¬هایشان زبان رسمی رایج در آزربایجان، تورکی اصیل، ماندگار و قدرتمند و غنی را یاد ندادند و خودشان و تحت تأثیر تبلیغات رژیم نژادپرست فارس- شیعۀ ایران فرزندانشان را دچار مشکل در خواندن و نوشتن زبان مادری-شان کردند.
با این تفاصیل سری می زنیم به یکی از معتبرترین نثرهای زبان پارسی دری، که در سواد و آگاهی نویسنده اش، «ابوالفضل بیهقی» که اتفاقاً نویسنده ای تورک سِتا و غیر شعوبی است و در خدمت سلطان مسعود غزنوی بوده، هیچ شک و شبهه ای نمی توان داشت، و اگر احیاناً داشته باشیم، در نگاه اوستادان فرهیختۀ زبان پارسی، گناه و بزه نابخشودنی کرده ایم. و جالب این که همین متن «بردار کردن حسنک وزیر» را، در کتاب درسی سال سوم دبیرستان، چاپ کرده، و معلّمان نگون بخت را وادار می کنند، که برای یک لقمه نان، هر سال، آن را درس بدهند و به این قند پارسی، به به و چه چه و آفرین نیز بگویند: « حسنک را بپای دار آوردند... و دو پیک را ایستانیده بودند که از بغداد آمده اند...»!! (ر.ک. کتاب درسی ادبیات فارسی (3) ، ص 44)
جالب این که اگر همین فعل جعلی «ایستادانیده بودند» را یک تورک به زبان توانمند تورکی بخواهد در زبان مادری خودش به کار ببرد حداقل سه گزینه و هر دو غیر جعلی خواهد داشت: «دوردورموشدولار» و «دورقوزموشدولار» ، «دایاندیرمیشدیلار»، «آیاق اوستونده ساخلامیشدیرلار» و ... . حال خواننده محترم خودش قضاوت کند چرا ما باید به بهانۀ مزخرف ایران پرستی و غیره باید از این زبان مادری اصیل و توانمند تورکی مان دست بکشیم و زبان جعلی دری را برگزینیم و کودکانمان را فارس کنیم؟
منابع:
1- ادبیات فارسی (3)، سال سوم آموزش متوسطه، نظری، رشته های ادبیات و علوم انسانی- علوم و معارف اسلامی، تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، 1394، چاپ هفدهم
2- دستور تاریخی زبان فارسی، دکتر محسن ابوالقاسمی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1375
3- دستور تاریخی زبان فارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری، به کوشش عفت مستشارنیا، تهران: انتشارات توس، 1378، چاپ چهارم
4- ماده های فعلهای فارسی دری، دکتر محسن ابوالقاسمی، تهران: انتشارات ققنوس، 1373
5- مقالۀ «ویژگی های زبان تورکی و مقایسه ای کوتاه بین تورکی و فارسی» خلاصه شده از رساله «مقایسة اللغتین» از دکتر جواد هیأت:
http://dl.irpdf.com/ebooks/Part10/www.irpdf.com%284786%29.pdf