شهابالدین ابوالفتح یحیی بن سهروردی در سال ۵۴۹ هـ در روستای سهرورد از توابع شهر زنجان به دنیا آمده و در سال ۵۸۷ متهم به الحاد گردیده و به قتل رسیده است.[۱] این فیلسوف عالیقدر و شاعر و سخنور بزرگ، تحصیلات ابتدایی خود را در مراغه به پایان رسانده، بر علوم فقه و فلسفه تسلط کامل یافته و در پی کسب کمالات بیشتر اکثر شهرای خاورمیانه را زیر پا نهاده و به دنبال تکمیل علوم دینی رفته است و درنتیجهی استعداد شایان و تلاش بیوقفهاش درفلسفه به حدی رسیده است که یکی از چهار مکتب اصلی اسلام یعنی اشراقیه را بنا نهاده است و آثار زیادی در علم و فلسفه نوشته است که « حکمهالاشراق» یکی از برجستهترین آثار و شاهکار اصلی اوست. شمس الدین شهروزی از شاگردان او ۴۹ اثر او را نام برده است که حدود نیمی از این آثار امروزه در دست است و در دانشگاههای جهان مطالعه میشود. ...........
میدانیم که زبان هر ملت، در طول تاریخ، هم به طور طبیعی و بنا بر اقتضای ذات و هم به طور قهری و در نتیجه اتفاقاتى همانند جنگها , مهاجرتها، مرزبندیهای سیاسی استعماری-که باعث دوری اقوام یک ملت از یکدیگر میگردد- عموماً دارای لهجه ها، گویشها و شیوه های متعدد است؛ امّا علیرغم این تنوع، همه این لهجه ها و گویشها و شیوه ها، شاخه های زبان واحدند و از یک آبشخور زبان مادر, تغذیه می کنند؛ مثلاً زبان دیرپا و توانمند ترکی دارای شاخه هاى ترکیه ای، آذربایجانی، خوراسانی، ترکمنی، ازبکی، قزاقی و غیره است. شاخه ترکی آذربایجانی هم دارای لهجه های متعدد است؛ مانند لهجه تبریز، لهجه باکو، لهجه اراک، لهجه همدان، لهجه زنجان .......
سرویس تاریخی و فرهنگی: هورری نام ملتی است که بین دریای خزر تا رود دجله در ۴۰۰۰ – ۴۵۰۰ سال پیش از این زندگی میکردهاند. هورّیها بین کوههای زاگرس تا سواحل مدیترانه بین سالهای ۱۶۰۰ الی ۲۵۰۰ ق.م تمدنی برپا نموده و امپراتوری خود را بنا نمودند. مدنیت هئتیتها نیز متعلق بدانان است. در طول تاریخ سرزمینهای نام برده شده با نام هورّیها ثبت و ضبط شده است. هورّی ها ۱۵ قرن پیش از میلاد رقیب سرسختی برای مدنیت مصر و بابل بودهاند. هرچند زبان هورّیها از بین رفته و امروز کمتر آثاری از آنان در دست است، اما زبانشناسان پیوند بین زبان هورّیها و زبان ملل قفقاز را تایید میکنند. از کتیبهی کشف شدهی هوریان ازخاتوشا – پایتخت هورّیها، به خط میخی نشان میدهد آنان پیش از هئتیتها دارای مدنیتی بالاتر بودهاند. آنان پادشاهی میتان را بنا نهاده و با آنان میزیستهاند. همهی اسناد تاریخی از پیوستگی هورّیان با میتانها حکایت دارد. بنا بر نوشتهی همین مورخان، هورّیها بیشتر بین کوههای زاگرس و دریای اورمیه می زیسته و ریشهی فرهنگ خود را در این سرزمین نهادهاند. آنان با دوستی در کنار ملل دیگر زیستهاند، برای حفظ خود هم که شده در صلح و صفا با دیگران عمر گذراندهاند؛ اما در برابر هجوم دیگران ساکت ننشستهاند. آنان را آریایی دانستهاند! امروز کتیبهای در بوغازکوی از هورّیها بدست آمده میتواند بسیاری از معماها را حل نماید. هورّیها در پرورش اسب مهارت داشته و در کشاورزی هم ورزیده بودهاند. زنان در بین هورّیها احترام وافر داشته است. در بارهی دین و آئین آنان نیز اطلاعات ارزشمندی در دست نیست. اما تاکید شده است که هوریها به خدایان چندی معتقد بودهاند.
سرویس تاریخی و فرهنگی : انقلاب مشروطیت یكی از حوادث نادر ، شگرف و عظیم تاریخ ایران و نقطه عطف تحول و بیداری واقعی حیات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی ملت این سرزمین كهن محسوب میگردد . این خیزش ملی تحول اساسی در افكار سیاسی مردم ایران پدید آورد و سبب رشد بینش ، منش و كنش مردم شد .
جنبش مشروطه انفجار آتشفشان خشم و عقدهها و حقارتهای ملت تحت سلطه و فشار ستم و بی عدالتی و حاصل كوشش و مجاهدت عموم مردم محروم و مصیبت كش برای نجات از زندان جهل و بلای فقر و آفت ظلم بود . تلاطمی بود كه براثر امواج شدید نارضایتی ، نابسامانی ، ناامنی ، ناعدالتی ، قحطی و گرانی ، تحمیل مالیاتهای گزاف ، فشار شدید فقر، محرومیت بیپایان توده مردم شهری و روستائی ، خودكامگی و آزمندی حكمرانان و مأموران دولتی و فساد و استبداد پادشاهان قاجار بود كه سالیان طولانی و متمادی هم چون باری سنگین و طاقت فرسا بر دوش ملت ایران سنگینی میكرد پدید آمد.
نهضت مشروطه نخستین انقلاب ایرانی است كه ثمرات و نتایج ارزشمند و ماندگاری هم چون در هم شكستن استبداد و سیطره سلاطین ، تشكیل حكومت مشروطه ، تعمیم مجلس شورای ملی ،تصویب قانون اساسی ، تصمیم آزادیهای فردی و اجتماعی ، تأمین حقوق عامه مردم و تجدید حیات و حاكمیت ملی را به همراه داشت ، ضمن آنكه مقابله فداكارانه با كودتای محمدعلیشاه و اسبتداد صغیر ، مقاومت شجاعانه و حماسی با سپاه استبداد ، فتح تهران ، جلوگیری از نابودی قیام و زنده نگه داشتن انقلاب مشروطه ، همه با جانبازیها و دلاورمردیهای مردم تحت ظلم و ستم ستیز آذربایجان و مجاهدت فرزندان غیور و از جان گذشتهای چون ستارخانها و باقرخانهای تبریزی و مشهدی اسماعیلها و حاج میرجبارهای اورمیه ای تحقق یافت.
اورمیه به علت نزدیكی با كشورهای روسیه و عثمانی و داشتن روابط تجاری و اشتراكات فرهنگی با ممالك هم جوار نهضت فكری خود را پیشتر از سایر شهرهای ایران آغاز نمود ، زمانی كه مشروطه خواهی در تهران در شرف تكوین بود و در بسیاری از شهرهای بزرگ اثری از آن دیده نمیشد ، كسانی در اورمیه آن را میفهمیدند و بسیاری از اهالی این ولایت به آزادی و مشروطه مشتاقتر و مایلتر از جاهای دیگر بودند.
رستاخیز ملی مشروطه ایران یك جنبش اجتماعی و مردمی بود و طبقات و اقشار مختلف جامعه كه هركدام دارای افق فكری خاص و نظریات و دیدگاههای گوناگون و گاهاً متضاد و مغایر با یگدیكر بودند ، در این قیام ملی شركت كرده و در شكلگیری و به ثمر رسانیدن آن سهم زیادی داشتند. طبقاتی كه انقلاب مشروطیت را در اورمیه یاری داده و آن را به پیروزی رسانیدند : ۱ـ علما و روحانیون : از جمله میرزا محمود سلماسی ، میرزا علی عسگر آبادی ، میرزا مسیح مجتهد ، میرزا محمود اصولی ، میرزا صادق فخرالاسلام و حاج میر علی اشرف آقا ۲ ـ روشنفكران و تحصیلكردگان : مانند میرزا حبیباله آقازاده ، میرزا محمود غنیزاده ، میرزا محمود اشرفزاده ، میرزا یوسف الماسی ، سیدروحاله مؤید و ابوالفضل حكمت افشار ۳ ـ مجاهدان و فدائیان : هم چون مشهدی باقرخان رئیس و مشهدی اسماعیل افشار ۴ـ تجار و بازرگانان : اورمیه از دیرباز جزو قطبهای عمده و مهم كشاورزی بود و در واردات و صادرات و تولید انواع محصولات زراعی و دامی و صنعتی سهم عمدهای داشته است . هم چنین بدلیل هم مرز بودن با كشورهای روس و عثمانی در مسیر ترانزیت كالاها و مال التجارههای بازرگان داخلی و خارجی قرار گرفته بود و به تبع آن تاجران زیادی در این شهر سكونت داشتهاند . اغلب این تجار و بازرگانان به علت مسافرت به ممالك هم جوار و تماس تجاری با جهان خارج و آشنائی با افكار و ایدههای انقلابی آگاهترین طبقه جامعه محسوب میشدند و گرایش خاصی به آزادی و عدالت و مشروطه داشتند . از تاجران آزادیخواه و مشروطه طلب اورمیه میتوان از حاج صمد ذهتاب ،حاج ابوطالب علیزاده ، حاج سید حسین ملك التجار، حاج عباسقلی خان وكیل التجار ، حاج عبدالعلی حریری ، حاج ناظم التجار قره باغی و حاج میرجبار توتونچی نام برد.
حاجی میر جبار توتونچی معروف به میر جبار مشروطهچی از سادات جلیل القدر حسینی فرزند آقا میر جعفر و پدر شاعر نام آور مرحوم میر جلال صابر در سال ۱۲۷۶ ق در محله عسگرخان اورمیه چشم به جهان گشود.
جبار باشد پدرم ابن جعفر است
هر دو حسیننژاد همین گوهرم یكی است
باشد جلال اسم خودم شهره صابرم
صد دفتر معاصی و خوش دفترم یكی است
پدر وی از تجار معروف و عمده توتون و از مردان خیر اندیش و نیكوكار عصر خود بود ، مقدمات عربی و فارسی و علوم متداول را در زادگاهش فرا گرفت و سپس از سنین جوانی در سفرهای تجاری متعددی كه به همراه پدرش به ممالك روسیه و عثمانی داشت فوت و فن تجارت را تجربه كرد و آموخت. پس از فوت پدر تجارت توتون را پیشه خود ساخت و به مرور به توتونچی اشتهار یافت . میر جبار از مجاهدان پیشگام و صدر جنبش مشروطه و از نخستین كسانی بود كه قدم در راه آزادیخواهی گذاشت و قهرمانانه بیرق غیرت و مبارزه بر افراشت.
میر جبار برای استقرار و استمرار نهضت مشروطیت در اورمیه فداكاریهای فراوانی از خود نشان داد و در تمام جنگهای ملّیون با قوای مستبدین در دوران استبداد صغیر و مقابله با تهاجمات وحشیانه اشرار و آشوبگران محلی شركت فعال داشت . هم چنین ضمن عضویت دائم در كمیسون اعانه كه زیر نظر انجمن ولایتی فعالیت مینمود . بیشتر اموال و دارائی خود را نیز برای مصارف انقلاب و مساعدت به خانوادههای مجاهدان داوطلبانه در اختیار انجمن قرار داد.
قوای مشروطه طلبان اورمیه كه از اواخر پائیز ۱۲۸۷ ش برای یاری رسانیدن به آزادیخواهان خوی و سلماس به آن نواحی رفته بودند پس از آزادسازی شهرهای فوق در اواخر همانسال به ارومیه باز گشتند تا این شهر را هم كه در تصرف محتشم السلطنه حكمران دست نشانده محمدعلیشاه بود آزاد سازند . قشون آزادیخواهان ارومی به ریاست باقرخان رئیس ، اسماعیل خان افشار، میرزا محمود سلماسی و امیر حشمت در ۲۲ فروردین ۱۲۸۸ ش شبانه با یك هجوم ناگهانی ارومیه را فتح كردند . بعد از آزاد سازی اورمیه از سلطه حامیان استبداد و ورود قوای ملیون به شهر ، حاج میر جبار اولین كسی بود كه وارد دارالحكومه شد و بدستور باقرخان ،محتشم السلطنه را باز داشت كرد . پس از آنكه سر رشته امور ارومیه بدست آزادیخواهان افتاد و انتخابات دوره دوم انجمن ولایتی صورت گرفت ، با توجه به اهمیت و ضرورت استقرار نظم و امنیت در این ولایت آشوب خیز به در خواست انجمن و سران مشروطه طلبان و عموم اهالی ، باقرخان رئیس اقدام به تأسیس اداره نظمیه در اورمیه كرد . متعاقب تشكیل اداره نظمیه كه برای نخستین بار در اردیبهشت ماه ۱۲۸۸ ش بصورت رسمی و با اصول صحیح و قانونی در این شهر تأسیس می”گردید ، حاج میر جبار به دعوت باقرخان در رأس دستهای از فدائیان نظیمه حفاظت از دروازهها و محلات وسیع عسگرخان و مهدی القدم و نو گئچر را داوطلبانه بر عهده گرفته و برای انتظام امور و تأمین امنیت و آسایش اهالی زحمات زیادی كشید و مصدر آثار و خدمات ارزشمندی گردید.
با آغاز تجاوز و اشغال علنی و خصمانه روسها به آذربایجان در سال ۱۳۲۷ ق میرجبار بار دیگر لوای مردانگی و مجاهدت بر افراشت و به همراه جمعی از مجاهدان و آزادیخواهان وطن پرست ارومیه به مقابله با تعدیات و ددمنشیهای متجاوزان روسی برخاست . در این هنگام در اورمیه نیز همانند دیگر شهرهای آذربایجان اوضاع آشفته و اسفناك بود و سر رشته تمام كارها در دست كنسول روس و اجلال الملك حكمران دست نشانده آنان بود كه با حمایت اربابان روسی خود مشغول بگیر و ببند و حبس و شكنجه و اعدام آزادیخواهان بودند . متخاصمان كینه توز روسی علما و معاریف و آزادمردان شهر را بدون علت گرفتار و زندانی میكردند و یا به بهانههای واهی مردم را به كنسولگری احضار و در آزار و بیاحترامی نسبت به اهالی از انجام هیچ عملی رویگردان نبودند.
اینك اورمیه بطوركامل تحت كنترل و سلطه بیرحمانه دژخیمان روسی بود و در كوچهها و خیابانهای شهر به جای مجاهدان مشروطه ، سالداتهای سنگدل و متكبر به چشم میخوردند . اكنون نوبت مردم صبور و بلا كشیده ارومی بود تا شاهد جنایات و فجایع سفاكان تزاری باشند و فرزندان غیور و میهن پرست خود را در راه آزادی و وطن فدا كنند.
نقشه و سیاست روسها پس از تجاوز به آذربایجان این بود كه تخم آزادی و آزادیخواهی را در این دیار محو سازند و رگ و ریشه شجره طیبه وطن پرستی را قلع و قمع نمایند . به همین علت به دستگیری سران آزادیخواها و رهبران مشروطه اورمیه دست زدند و عده زیادی را دستگیر و زندانی كردند. مجاهدین مشروطه ارومی به محض آنكه از توطئه پلید روسها آگاهی یافتند تعدادی از آنها از جمله میرزاحبیب اله آقازاده ، باقرخان رئیس ، ابراهیم خان خیاط ، بهادرخان افشار، عبدالعلی حریری ، میرزا خلیل افشار و حاجی میر جبار توتونچی به شهبندری عثمانی كه در آن زمان به واسطه نزدیك بودن قشون عثمانی مورد ملاحظه و اعتماد بود پناهده شدند .بیشتر پناهندگان مجبور به ترك وطن و تبعید به خاك عثمانی شدند . اما عدهای از این مجاهدان جان بر كف از جمله حاج میر جبار تن به تبعید نداده و بدون ذرهای تردید و ترس از زندان و مرگ در شهر ماندند و جهاد مقدس خود را بر ضد اشغالگران روسی ادامه دادند.
از این تعداد مشهدی اسماعیل افشار و مؤید التجار به دستور اجلال الملك دستگیر و پس از چند روز حبس به مأموران روسی تحویل داده شدند . بعد از آن ابوطالب علیزاده، حاج صمد ذهتاب ،ملك التجار ، وكیل التجار و میرجبار و چند تن دیگر توسط دژخیمان روسی گرفتار و در لشكرگاه متجاوزان به بند و زنجیر كشیده شدند . سربازان سفاك تزار این رادمردان از جان گذشته را در مدت اسارت بدون آب و غذا نگه داشته و آنان را به انواع حركات و اعمال وحشیانه شكنجه میدادند.
سرانجام میرجبار و جمعی از مجاهدان محبوس پس از تحمل صدمات روحی و جسمی بسیار بدستور كنسول روس از ارومیه اخراج و بدنبال سرنوشت غمبار و نامعلوم خویش رهسپار شدند . حاج میرجبار در اواخر سال ۱۲۹۰ ش ناچاراً اهل وعیال و مال و منال خود را ترك و به وان مهاجرت كرد و از آنجا هم به استانبول كه در آن ایام پایگاه انقلابیون و آزادیخواهان مبارز آذربایجان بشمار میرفت عزیمت نمود.
عاقبت بعد از مدتها دوری و دربدری در اواخر سال ۱۳۳۱ ق به اورمیه بازگشت و در بحبوبه جنگ جهانی اول علیرغم آنكه از سوی كنسولگری روسیه و تشكیلات قوای مسلحه جیلوها آسیب بسیار دید و اموالش بوسیله تجاوزگران تاراج گردید باز هم از تلاش و مبارزه دست برنداشت .
به هنگام هجوم اشرار و سواران اسماعیل آقا سیمیتقو به اورمیه با بزرگواری و از خودگذشتگی دهها خانواده بی سرپرست و سرگردان و بیبضاعت را در منزل خود پناه داد و علاوه بر عهدهدار شدن مخارج زندگی و نگهداری آن بیچارگان ، از قتل عام وحشیانه آنان بدست مهاجمان نیز جلوگیری كرد . مرحوم حاج میرجبار توتونچی مردی وطن پرست و غیرتمند ،مجاهدی پرشور و فداكار و تاجری امین و صداقت پیشه بود . وی ملجاء و تكیهگاه فقرا و نیازمندان بود و در همه حال از كمك به محرومان و مستمندان غافل نمیشد.
به پشتوانه خصائل نیك و فضائل والای اخلاقی از شأن و اعتبار خاصی در شهر برخوردار بود و همواره طرف توجه و اعتماد آزادیخواهان ، محل اطمینان و معتمد اصناف و اهل بازار و مورد احترام عموم طبقات و اقشار مختلف ارومی بود ، تا بدان كه شایستگی ها و عظمت روحی او دشمنان و بدخواهانش را هم به تكریم و تحسین وامیداشت.
حاج میرجبار توتونچی دلاور مرد مبارز و مجاهد راستین و بی بدیل انقلاب مشروطه در اواخر عمر به زیارت مكه مكرمه مشرف شد و سرانجام در اسفند سال ۱۳۱۲ به مرض سكته قلبی دیده از دنیا فرو بست.
اردبیل برای خیلی از گردشگران ایرانی با طبیعت منحصر به فرد و آب و هوای لطیفش شناخته می شود اما شاید کمتر کسی بداند که یکی از جالب ترین نقاط تاریخی کشور در منطقه برای این استان قرار گرفته و در واقع وسیع ترین منطقه تاریخی استان اردبیل و با اهمیت ترین سایت تاریخی مربوط به پیش از تاریخ در شمال غرب ایران به شمار می رود. منطقه باستانی معروف به شهر یری در شمال غربی روستای پیرازمیان در ۳۱ کیلومتری شرق مشگین شهر قرار دارد. جایی در کنار رود قره سو که وسعت آن به ۴۰۰ هکتار می رسد و از سه قسمت دژ نظامی، معبد و قوشا تپه تشکیل می شود. قدمت قلعه و معبد به ۱۴۵۰ پیش از میلاد و قوشا تپه به ۷ هزاره پیش از میلاد می رسد. محوطه شهر یری اولین بار در سال ۱۹۷۸ ق .م توسط هیئت چارلز برنی شناسایی و بررسی شد. او معتقد بود که عمر بعضی آثار تا هزاره سوم قبل از میلاد، عصر آهن، سفال خاکستری و نخودی و نارنجی هم می رسد. چارلز برنی تاریخ اکثریت گورهای این محل را هزاره دوم و اول قبل از میلاد می دانست و حتی پیش بینی می کرد که این تاریخ به هزار سال قبل تر، یعنی هزاره سوم قبل از میلاد هم برسد.
یكی از باستان شناسان ایران وجود وصیت نامه ای منتسب به كوروش كه دربرخی پایگاههای اینترنتی، نشریات، پوسترها و كتابها منتشر شده را رد كرد و گفت: هیچ سندی دال بر اثبات وجود وصیت نامه ای از پادشاه هخامنشیان وجود نداشته و ندارد. "فرزندان من، دوستان من! من اكنون به پایان زندگی نزدیك گشته ام. من آن را با نشانه های آشكار دریافته ام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و كام من این است كه این احساس در كردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام كودكی، جوانی و پیری بخت یار بوده ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان كه هم امروز نیز احساس نمی كنم كه از هنگام جوانی ناتوان ترم. من دوستان را به خاطر نیكویی های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان بردار خویش دیده ام.
منابع فارسی، كردی و ارمنی نام شهر اورمیه-اورمو، دومین شهر آزربایجان و یكی از قدیمیترین شهرهای خاورمیانه را در زبان فارسی به شكل "ارومیه" و منابع تركی و آزربایجانی این نام را در زبان فارسی به شكل "اورمیه" و به زبان تركی مطابق با تلفظ مردمی آن و به شكل "اورمو" می نویسند. در میان گروه دوم برخی معتقد به توركی بودن نام اورمو و در نتیجه اورمیه بوده و به تشابه و ارتباط احتمالی این نام با اسامی شهرهایی مانند اور و اوروك (از تمدن سومری)، اورگنج (دو شهر در ازبكستان و تركمنستان)، اورومچی (مركز تركستان چین، بئش بالیق سابق)، اوروما-شی در ژاپن؛ نام روستا و تپه ای در آزربایجان غربی بنام عین الروم، شهر آزربایجانی ارضروم-ارزوروم در شرق تركیه و تعبیر "بلاد روم" دوره اسلامی اشاره می كنند.
پس از تاسیس سلسله پهلوی و تشدید و سیستماتیزه شدن روند فارسسازی خلق ترك و آزربایجان كه از پس از شكست انقلاب مشروطیت آغاز شده بود، دولت ایران آغاز به تغییر اسامی جغرافیائی تركی به اسامی بی پایه فارسی در سرتاسر ایران نمود. این روند بویژه در نواحی غرب آزربایجان (استان آزربایجان غربی امروز) بسیار گسترده بود. هدف، تركی زدائی از این خطه آزربایجان و قطع پیوستگی هویتی، تاریخی و زبانی غرب آزربایجان با تركیه بود. چنانچه در سال ١٣٠٥ شمسی نام شهر اورمو به رضائیه، سالماس به شاهپور، ساووجبولاق به مهاباد، سولدوز به نقده، تیكان تپه به تكاب، سایین قالا به شاهین دژ، قاراضیاء الدین به سیه چشمه،... تغییر یافت. پس از انقلاب ١٣٥٧ فرم فارسی ارومیه پذیرفته شد. در سال ١٣٩٠ شورای فرهنگ عمومی استان آزربایجان غربی با مصوبه ای به فرم اورمیه در نگارش نام این شهر رسمیت بخشید
İLK İNSAN, ORTAASYA İNSANI, ÖNTÜRKLER
در این مقاله با استفاده از انچه از کتیبه های چند ده هزار ساله پروترک ها بر میاد برگ هایی از تاریخ اولیه بشریت مطرح میشود.
به اعتراف دانشمندان اولین الفبای جهان الفبای رونیک runik و الفبای Futhark هستند که در نوشتن کتیبه های پروترک ها استفاده شده است.این کتیبه ها بصورت طمغا(مهر) و سیمگه(نماد) و حروف هستند.گاهی در این کتیبه ها با مفاهیمی عمیق همچون زندگی در بهشت و نزول از خدا بر زمین و یا انسان اشرف مخلوقات و این گونه مسائل درباره انسان اولیه بر می خوریم.
تاریخ این کتیبه ها از 30000 سال پیش تا به 3000 سال پیش بر می گردد.
.
.
.
ادامه مطلب....>>>>>>
مدارك بسیار قانع كننده در مورد زندگی توركها در 4000 سال پیش در فلات آناتولی و آزربایجان جنوبی و سواحل دریای مدیترانه بدست آمده است پروفئسور دكتر ولی سئوین رییس بخش آركئولوژی دانشگاه وان توركیه ادعا كرد كه توركان قبل از جنگ 1071 ملازگرد در آناتولی زندگی می كردند. پروفئسور ولی سئوین ادعا كرد كه سنگ مزارهایی متعلق به 2000 سال قبل از میلاد در استان حكاری توركیه كشف شده است و وی بعد از پروفئسور دكتر اكرم ممیش دومین شخص است كه تز وجود تورك ها در آناتولی قبل از جنگ ملازگرد را مطرح می كند. پروفئسور اكرم ممیش پیشتر گفته بود كه آثاری از یك دولت توركی در دو هزار سال قبل از میلاد را در آناتولی كشف كرده است كه با دولت باستانی "حوری" در ارتباط بوده اند.
در نقش برجسته های برجا مانده سگ یار وفادار میتراستكه با او به شكار می رود. سگ در ایران باستانبه جنبه های نمادین سگدر فرهنگ ایران باستانمی پردازد. سگ یكی از حیواناتی است كه در اساطیر و مذاهب برخی از جهانیان نیز مورد احترام قرار گرفته و جنبه های نمادین یافته است. سگ همچنین در دین زرتشتیو میان ایرانیان باستان ارزش و جایگاه ویژه ای داشته است. به موجب اخبار قدیم و مورخان یونانی چون استرابووهرودوت و دیگران میان ... هرودوتو دیگران میان كاسپی هاسگ از احترام و تقدس فوق العاده ای برخوردار بوده و مقام حقوقی چون انسان داشته است. كاسپی ها در آغاز از اقوام غیرآریایی بودند اما عناصر آریایی نیز در میانشان ملاحظه می شود. كاسپی ها در زمان مادهادیگر قدرت چندانی نداشتند اما نفوذ معتقدات كاسپی ها در زمان مادها قابل توجه است. ]۱[