مئهران باهارلی
آئینهای کتابسوزی در تاریخ
.
.
ادامه مطلب...>>>>>
مئهران باهارلی
آئینهای کتابسوزی در تاریخ
نویسنده: پروفسور فریدون آغاسی اوغلو
مترجم: کیومرث اسلامی
قابل توجه تاریخ نویسان(نه تاریخدانان) که هر روز با نوشتن داستانهایی سعی در جعل و تحریف تاریخ مردم منطقه بخصوص تورکهای آزر دارند. این جاعلان تاریخ بدانند که دیگر تاریخ انقضای داستانهایی که برای مردم می نویسند، گذشته است. دوستان، مقاله زیر که با دهها منابع معتبر دنیا نوشته شده است، سعی در بیان حقاق تاریخ آزربایجان دارد. این منابع قطره ای از دریای منابع تاریخی است که حکایت از قدمت هزاران ساله تورکهای آز در سرزمین آزربایجان دارد.
مطالب زیر از سری مجموعه مقالات پروفسور فریدون آغاسی اوغلی ترجمه و خلاصه نویسی شده است.(سخن مترجم)
«آزربایجان از دیرباز سرزمین تورک ها بوده است»(ابن هشام)
اسم سرزمین آزربایجان (Az-ər-bay-can):
اسم قوم آز (AZ) در منابع تاریخی:
قوم Az(As)، از اقوام ملت بزرگ تورک که دارای جمعیت خیلی زیادی نیز بود، می باشد. Aziya// Asiya ، نوع تلفظ ” آس” نیز مثل “آز” بطور گستردهای پخش شده است. سبب همچین گسترشی، از شرق آسیا گرفته تا مرکز اروپا، حرکت و مهاجرت قوم az//as از 3تا4 هزار سال پیش از آزربایجان قدیم به طرف سرزمینهای غرب، شمال و شرق می باشد. در ادامه خواهیم دید که آثار و منابع تاریخی نشان از قدمت بیش از 3هزار ساله نام سرزمین آزربایجان در منطقه می باشد همچنین منابع، نشان از مهاجرت مردم ” آز ” از قفقاز به طرف مرکز اروپا و شمال آن همچنین مهاجرت آنها به آسیای مرکزی در 3 تا 4هزار سال پیش می باشند( نظریه ساختگی مهاجرت تورکها از آسیای مرکزی رد می شود)......
ادامه مطلب...>>>>
آذربایجان دیاری است که از گهواره های نخستین تمدن بشری بوده و تمدن های درخشانی همزمان و پس از نخستین
تمدن بشری یعنی سومریان در این خطه شکل گرفته است ، صنعت فلز کاری برای
نخستین بار در آذربایجان ابداع و رشد و تکامل یافته است . در کتب تاریخی
امروزی نقطه ی شروع تاریخ ایران به اشتباه پس از هخامنشیان در نظر گرفته می
شود، در حالی که پیش از هخامنشیان تمدن های درخشانی وجود داشته و کم اهمیت
جلوه دادن و جعل وتحریف تاریخ و این تمدن ها صرفا به خاطر غیر ایرانی
زبان بودنشان بی انصافی و به دور از اخلاق تاریخ نگاری است ؛ آذربایجان خطه
ایست که تمدن های درخشان "هورری" ،"اورارتو" ،"قوتتی"،"لوللوبی"،"آلبانی" و
مهمتر از همه" ماننا" که بعدها ماننا-ماد یا ماد کوچک یا ماد آتروپاتن
خوانده شد و یکی از درخشان ترین دوره های تاریخی این خطه بوده، در آن شکل
گرفته است .
خاورمیانه در طول تاریخ موطن و پذیرای سه گروه قومی
التصاقی زبان ، سامی زبان و هند و اروپایی زبان بوده است، در این منطقه
ترک زبانان جز گروه قومی اول هستند،زبان های عبری و عربی و آسوری جز شاخه ی
دوم و زبانهای پهلوی، فارسی دری، کردی و چندی دیگر جز گروه سوم به شمار می
آیند.
اقوام سامی زبان بیشتر در مصر و صحرای عربستان و عراق
کنونی پراکنده بودند ، اقوام التصاقی زبان در گذشته در بین النهرین و ایلام
و آذربایجان و کردستان کنونی ساکن گشته بودند .اقوام هند و اروپایی زبان
هم که از حدود 1000سال پیش از میلاد به ایران وارد شدند در نواحی مرکزی و
جنوب شرقی و شرقی ایران مسکون گشتند. دیاکونوف حضور عنصر هند و اروپایی
زبان در ایران را 1000 سال قبل از میلاد می داند.(دیاکونوف،تاریخ ماد،ص133)
گروهی اعتقاد دارند که ایران فقط جایگاه اقوام هندواروپایی زبان بوده است و
ترک ها پس از سلجوقیان به ایران وارد شده اند و پیش از سلجوقیان در ایران
ترک زبانی وجود نداشته است و حتی فرضیه ای مضحک تحت این عنوان که زبان
باستانی آذربایجان ترکی نبوده است و مغول ها زبان آذربایجان را که شاخه ای
از زبان فارسی دری یا پهلوی بوده است را عوض کرده و زبان ترکی را تحمیل
کرده اند ، بیان می کنند که در ادامه مضحک بودن این فرضیه و اینکه زبان این
خطه از هزاران سال پیش همان زبانی است که امروزه نیز به آن زبان در این
منطقه صحبت می شود را نشان خواهیم داد . احمد کسروی نخستین کسی بود که چنین
فرضیه ای را بیان نمود و صد البته با جعل و تحریف و بدخوانی منابع تاریخی
سعی در اثبات فرضیه پوچ خود داشت پس از وی نیز شاگردانش طوطی وار سخنان او
را تکرار و هیچ مطلب تازه ای را به مستندات وی نیفزودند . در سطور پایانی
این نوشته نمونه ای از تحریف های اینگونه افراد آورده شده است وچون پرداختن
به همه ی تحریفات و بدخوانی های کسروی وشاگردانش در این مقوله نمی گنجد ما
به یک نمونه بسنده کردیم.
آردی وار ( ادامه دارد)
قان آخیر آزربایجان دان
"منتقد ادبی" فارس عبدالعلی دستغیب از تبعید آزربایجانیها درزمان شاه ودر جریان حکومت مرحوم پیشه وری نوشت
"من در شیراز متولد شدم... اولین مطلب جدی که نوشتم و خیلی هم سر و صدا کرد، مطلبی بود درباره تبعیدیهای آزربایجان و در روزنامه ای که دکتر انور خامه ای چاپ میکرد چاپ شد و جالب است بدانید که این مطلب سر مقاله روزنامه هم شد. درسال ۱۳۲۶ دولت حدود ۲۶ هزار نفر را به دلیل "غائله" آذربایجان به نقاط بد آب و هوا تبعید کرده بود. آن موقع در حدود ۳۰۰- ۴۰۰ نفر از هموطنان آذری(بخوان تورکان آزربایجان ) را به جهرم، عده ای را به لار و عده دیگری را به بندرعباس بردند. عده ای را که به جهرم آورده بودند، معلوم بود اتهام آنها سبکتر است، چون هوای جهرم نسبت به هوای لار و بندر عباس ملایمتر است. زن و مرد و بچه در عسرت و سختی بودند و من با دیدن آنها خیلی متأثر شدم. مقالهای درباره وضع رقت بار آنها نوشتم و فرستادم و دکتر انور خامهای آن را در روزنامه حجار چاپ کرد."
قربانی کردن انسان در جلو ارتش ایران به اسم قربانی برای ایران با شعار "زنده باد شاه! زنده باد ایران"
ارتشایران با تاسی از ارتش بیرحم و افسران عقدهای جنایات زیادی که در تاریخ آزربایجان مثل و مانندی نبوده انجام دادند. از جمله قربانی کردن چندین فدائی در جلو کامیون ارتش با شعار "زنده باد ایران- قربانی برای ایران" که در تاریخ آزربایجان سابقه نداشته است در این مورد احمد ساعی از اساتید دانشگاه تهران در خاطرات خود در این باره در مصاحبه با ماهنامه «خوی نگار» چنین بیان میکند:
"... چند روز بعد، مدیر مدرسه بعد از نطق آتشینی اعلام کرد که برای پیشواز ارتش آماده باشید. هنوز ارتش وارد خوی نشده بود که دفتر فرقه دمکرات در طبقه دوم ساختمانی در میدان مرکزی، به دست ارتش (و اراذل اوباش وابسته به رژیم اشغالگر ایران) افتاد بلند گوی احمدی را هنگام سخنرانی گرفتند و از طبقه دوم پایین انداختند. کشته شدن یزدانی را دیدهام و همه را با جزییات کامل خاطر دارم. یادم میآید روز پیشواز از ارتش هنگام عبور از جلوی منزل آقای فتحی با دیدن جنازهها میخکوب شدم. شمردم، ۱۹ نفر بودند. در محل معروف به «طییاره مئیدانی» ایستادیم و انتظار طول کشید خسته و نگران مادرم بودم، آیا میتوانم تنها به خانه برگردم؟ بالاخره کامیونهای ارتش دیده شد اولین ماشین که ایستاد، افسری پیاده شد تا آن لحظه متوجه نبودم که ۳ نفر با دستهای بسته بین جمعیت هستند هر ۳ نفر را دست و پا بسته زمین خواباندند و سر بریدند. خونشان روی لباسهایم پاشید. به شدت بر خودم لرزیدم و هنوز هم آن لرزش را در وجودم احساس میکنم. شب وقتی ماجرا را برای پدرم تعریف کردم، گفت یکی از آنها الهوردی دباغ بود"
شاعر سهراب طاهر , از افسران قیزیل باش حکومت ملی آزربایجان مینویسد "۱۹ آذر ارتش شاه وقتی وارد قافالان کوه شد یک فدائی ۱۶ ساله را که دستگیر کردند برای ایجادرعب و وحشت در بین فدائیان آزربایجان و روحیه بخشیدن به ارتش شاه , به اسم قربانی برای ایران با شعار "زنده باد شاه! زنده باد ایران" سر بریدند ... در ۲۷ آذر ۱۳۲۵ تمامی آزربایجان اشغال شد و روزها اجساد شهدا بر روی زمین یخبندان تبریز ، اورمیه ، سراب ،مرند ، سولدوز ، ماکو ، مراغه ، شبستر ، زنجان ، جلفا .... ماند. طوری که بعدها نمیشد این جنازههای یخزده را برای جمع آوری از زمین کند .... عضوهای دستگیر شده فرقه دمکرات و نزدیکان آنهارا به اعدام و زندانهای طویل مدت در مناطق کویر نشین فارس محکوم کردند"
در مورد ۲۶ آذر روز جشن کتاب سوزان ایرانیان که در تمامی شهرهای آزربایجان بر پا گشت دکتر احمد ساعی در خاطرات خود درخوی در مصاحبه با مجله «خوی نگار» چنین میگوید: "تحصیلات ابتدائی را در مدرسهای ۳ کلاسه در کوچه شهربانی که اسمش یادم نیست شروع کردم. کلاس اول دبستان ما با جریان فرقه دمکرات مصادف شد. کتابهای مان به زبان ترکی بود و معلم، دیکته را هم به زبان ترکی میگفت. فکر میکنم آذرماه ۱۳۲۵ بود که یک روز آقای مهدی زاده مدیر مدرسه، به ما اعلام کرد همه کتابهایمان را به مدرسه بیاوریم. تل بزرگی از کتابها جمع شد و همه را آتش زدند. در دنیای بچگی، هم از آتش بازی خوشحال بودیم و هم فکر میکردیم که دیگر مشق نخواهیم نوشت!" رژیم فارس اوج بیشرمی را جنایت نشان داد طی یک سال حاکمیت ملّی آزربایجان کتابهای چاپ شده درسی به زبان مادری "تورکی" و داشته های فرهنگی سرزمین آزربایجان را به آتش کشاند
سرزمینهای شمال باختری ایران در زمان پیش از تشکیل دولتهای نیرومند، (سدهی پنجم پیش از میلاد) ماد نام داشته است. نخستین تمدن بزرگی که در این سرزمین شناخته شده، تمدن مانناست. اقوام ساکن این سرزمین و به ویژه مادها که بعدها به اینجا وارد شدند، وارث تمدن ماننا بودند. با تمدن ماننا بود که این سرزمین و مردمش، نخستین پایههای زندگی اجتماعی و سیاسی را بنا نهادند. وقتی مادها تقریباً در آغاز هزارهی نخست پیش از میلاد به شمال باختری ایران رسیدند، با مردمان آنجا آمیخته و از میراث فرهنگ و تمدن آنان بهره بردند. بدین ترتیب مادها تأثیری عمیق بر فرهنگ و هستی اینجا نهادند؛ به گونهای که حتی نام آنان بر این مرز و بوم قرار گرفت. [۱]
مادها هنگامی که در این سرزمین جای گرفتند، هنوز نیمه صحرا گرد بودند. [۲] در نقشهای آشوری، آنان را با موهای کوتاه (که آن را با نوار سرخی بستهاند) و با ریش پیچیده و تابدار کوتاه نقش کردهاند. روی پیراهنشان یک نیم تنه پوست گوسفند بود که برای ره سپردن در زمستان دشوار فلات به آن نیاز داشتند. آنها هم چنین پای افزارهای بلند برای گذشتن از برف داشتند. سلاح آنها تنها نیزهی بلند و سر پناهشان سپرهای سبد بافتهی چهار گوش بود. [۳] نام مادها نخستین بار در سالنامههای آشوری به میان آمده است و آن زمانی بود که در سال ۸۳۶ پ.م شلمانصر سوم از پادشاهان پارسوا (غرب دریاچهی اورمیه) باج گرفته و به سرزمین ماد رسید...
ادامه مطلب...
شهابالدین ابوالفتح یحیی بن سهروردی در سال ۵۴۹ هـ در روستای سهرورد از توابع شهر زنجان به دنیا آمده و در سال ۵۸۷ متهم به الحاد گردیده و به قتل رسیده است.[۱] این فیلسوف عالیقدر و شاعر و سخنور بزرگ، تحصیلات ابتدایی خود را در مراغه به پایان رسانده، بر علوم فقه و فلسفه تسلط کامل یافته و در پی کسب کمالات بیشتر اکثر شهرای خاورمیانه را زیر پا نهاده و به دنبال تکمیل علوم دینی رفته است و درنتیجهی استعداد شایان و تلاش بیوقفهاش درفلسفه به حدی رسیده است که یکی از چهار مکتب اصلی اسلام یعنی اشراقیه را بنا نهاده است و آثار زیادی در علم و فلسفه نوشته است که « حکمهالاشراق» یکی از برجستهترین آثار و شاهکار اصلی اوست. شمس الدین شهروزی از شاگردان او ۴۹ اثر او را نام برده است که حدود نیمی از این آثار امروزه در دست است و در دانشگاههای جهان مطالعه میشود. ...........
میدانیم که زبان هر ملت، در طول تاریخ، هم به طور طبیعی و بنا بر اقتضای ذات و هم به طور قهری و در نتیجه اتفاقاتى همانند جنگها , مهاجرتها، مرزبندیهای سیاسی استعماری-که باعث دوری اقوام یک ملت از یکدیگر میگردد- عموماً دارای لهجه ها، گویشها و شیوه های متعدد است؛ امّا علیرغم این تنوع، همه این لهجه ها و گویشها و شیوه ها، شاخه های زبان واحدند و از یک آبشخور زبان مادر, تغذیه می کنند؛ مثلاً زبان دیرپا و توانمند ترکی دارای شاخه هاى ترکیه ای، آذربایجانی، خوراسانی، ترکمنی، ازبکی، قزاقی و غیره است. شاخه ترکی آذربایجانی هم دارای لهجه های متعدد است؛ مانند لهجه تبریز، لهجه باکو، لهجه اراک، لهجه همدان، لهجه زنجان .......
اوستاد بو گوزل شعرینى اؤز یاشاییش یولداشینا دئییب دیر...