در رسپوبلیكای آزربایجان، چه كسانی و چرا نام ملت ترك را با آزربایجانی )آزربایجانلی( و نام زبان تركی را به آزربایجانی- زبان آزربایجان )آزربایجانجا( عوض كردند؟ زبان ملت ترك در كل جغرافیای آزربایجان، در سراسر ایران، آسیای صغیر و قفقاز، در طول تاریخ و همیشه تركی نام داشته است. امروز نیز در ایران و آسیای صغیر ملت ما خود را ترك و زبانش را تركی می نامد. اما وضعیت در شمال ارس به گونه ای دیگر است. در شمال ارس در دویست سال گذشته روند تغییر نام ملی-اتنیك خلق ترك از ترك به آزربایجانی و به موازات آن روند تغییر نام زبانش از تركی به ترتیب به تركی، زبان ترك، زبان آزربایجان و آزربایجانی متحقق شده است.
عجب شیر با دارا بودن مساجد تاریخی و چوبی با جلوه ها و نقوش زیبا و دیدنی،خواستگاهی مهم در آثار تاریخی با معماری تورکی می باشد. مساجد تاریخی این شهر در کنار خصوصیات معنوی اش،بخشی از هویت،فرهنگ و هنر مردمان شهر محسوب می شود . مساجد شهر به انواع طرح های زیبای اسلیمی و گل و بوته که با رنگ های گیاهی رنگ آمیزی شده مزین شده و نقوش و جلوه های دیدنی و زیبای آن بازتابی از هنر تورکان در سال های دور است . مسجد قاضی روستای شیشوان زیباترین مسجد تاریخی منطقه عجب شیر بوده که از دوران تورکان صفوی به نسل های کنونی به یادگار مانده است. این مسجد چوبی که شاهکاری از هنر معماری تورکی است در وسط میدان مرکزی روستای شیشوان قرار گرفته و بیشتر نیز به عنوان عبادتگاه استفاده میشود . سقف چوبی بی نظیر این مسجد که مزین به طرح های زیبای گل و بوته و طرح های اسلیمی بوده بر روی شش ستون چوبی با پایه هایی از قطعات سنگ استوار است. مسجد قاضی عجب شیر که از نظر معماری به مساجد تاریخی سفید مراغه و کبود بناب شباهت دارد، جزو اولین مساجد تاریخی چوبی ایران بوده و دارای طاقچه های پنج و هفت قومی است. ارتفاع این مسجد و همچنین پایه های سنگی آن در مقایسه با دیگر مساجد چوبی منطقه کوتاه تر بوده و از سادگی خاصی برخوردار است. مسجد جامع) شیرلو( عجب شیر مربوط به دوران تورکان صفوی بوده و با توجه به کتیبه های موجود در این مسجد تاریخ بنای آن را می توان به دوران قاجاریه نسبت داد. این مسجد تاریخی و زیبا دارای شبستانی بزرگ بوده که از لحاظ زیبایی با مسجد جامع میدان بناب قابل مقایسه است. شبستان این مسجد دارای دیوارهای آجری و ستون های چوبی با سرستون های مقرنس و قطار بندی شده و سقف چوبی منقش است. مسجد حنیفه گوراوان معروف به مسجد محمد حنیفه از دیگر مساجد تاریخی و زیبای عجب شیر بوده که به هنر معماری تورکی مزین شده و با ویژگی های خاص و دیدنی خود در روستای گوراوان این شهرستان واقع است. این مسجد با یک طبقه پلان مستطیل به طول 50متر و عرض 30متر که کشیدگی آن شرقی و غربی بوده دارای شبستان اصلی و بخش الحاقی با کاربری سرویس و آشپزخانه در ضلع غربی است. کف این بنا به دلیل رطوبت های سطحی پنج پله بالاتر از سطح زمین قرار گرفته و تیرهای اصلی سقف به صورت یکپارچه و شرقی و غربی است. در این مسجد 12ستون بکار رفته که دو ستون آن آجری با قطر نسبتا زیاد و 10 ستون دیگر چوبی با سرستون های معمولی بوده و دارای نمای آجری است که از هنرهای زیبای معماری تورک محسوب می شود.
علی آقا واحید
عشق اولان یئرده بوتون عاقل و دانا دلیدیر
سالدی یوسف کیمی اؤز سئوگیلیسین زندانه
قویدی رسوالیقی عالمده ؛ زلیخا دلیدیر
عشق زنجیرینین افتاده سی بیر من دگیلم
هوسی سیلسله عشقیله دونیا دلیدیر
سریلیر چینینه ؛ گاه قوینونا ؛ گاه قامتینه
اژدهالر کیمی ؛ اؤ زولف چلیپا دلیدیر
بیر وفاسیز گؤل اوچون ناله سی دونیانی توتور
عاشقین قلبی کیمی ؛ بولبول شیدا دلیدیر
بیرجه شیرین ایله فرهاده مذمت یوخدور
وادی عشقیده وامیق دلیدیر ؛ عذرا دلیدیر
ال گؤتورمز بو قارا گؤزلولرین زولفوندن
هر یئتن ظن ائلیر واحیدی گویا دلیدیر
گنبد سلطانیه یکی از سه بنای آجری جهان است که در دوران سلطان محمد خدابنده
در مدت ۹ سال احداث شده است.
گنبد سلطانیه پس از »سانتاماریا« کلیسای جامع مریم مقدس در فلورانس ایتالیا
و مسجد »ایاصوفیا« استانبول سومین بنای عظیم تاریخی در جهان است که در
محدوده ۳۵ کیلومتری شرق زنجان واقع شده است.
این بنای عظیم تاریخی نخستین بنای آجری جهان و باشکوه ترین بنای اسلامی است
که در دوران سلطان محمد خدابنده در مدت ۹ سال ساخته شده است، این بنای
تاریخی دارای ۵/۴۸ متر ارتفاع و دارای هشت ایوان مرتفع و نزدیک به ۵۰ اتاق و
حجره است.
در سال ۷۱۰ هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان یافت و این شهر پس از
تبریز، بزرگترین شهر امپراطوری ایلخانی است.
ثبت این گنبد از سوی سازمان یونسکو به عنوان شاهکار معماری اسلامی ، به
مثابه نگینی درخشان بر این گنبد خشتی است، به همین سبب سال هاست پذیرای
گردشگران داخلی و خارجی است.
گفته می شود در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از این گنبد الگوبرداری شده
است، خود گنبد از کاشی های فیروزه ای رنگ پوشیده و سقف داخل اطاق های بالا
با گچ بری های و آجرهای رنگارنگ تزیین یافته است.
در حاشیه طاق ها آیات قرآنی و اسما الله با خط جلی نوشته شده است و حکاکی
هایی در آجرهای دیوارها و سقف های رنگین بنا نیز دیده می شود.
گنبد سلطانیه که قرن هاست پابرجا و استوار، یکتا و بی رقیب در وسط
جلگه خودنمایی می کند، یادگاری است از شهری که روزگاری ، قلب
امپراتوری ایلخانان بوده است.
بی شک این گنبد یک اثرِ منحصر به فرد و شاهکار هنرِ معماری است و در
مقایسه با آثار مشابه ، نقطه اوج موفقیت معماری را نشان می دهد.
از نظر معماری ، این مقبره تقلید از هیچ بنایی نیست بلکه اختراعی
است برای ساختن بنایی به این بزرگی مرکب از برج هشت گوش و گنبد
مکعب ، این بنای تاریخی دارای سه درِ ورودی بزرگ بوده است که
امروز درِ ورودی اصلی آن بسته شده است.
بنا دارای هشت پلکان مارپیچی و یا حلزونی است که در بین جرزها جای
گرفته و به طبقات بالا و ایوان ها راه دارند، بر فراز چهار ایوان
اصلی و بزرگ ، چهار پنجرة بزرگ قرار دارد که روشنایی داخل بنا را
تأمین می کنند و همچنین از این پنجره ها جهت تشخیص زمان نیز استفاده
می شده است.
با ملاحظه دقیق این بنای عظیم به نظر می رسد که علاوه بر محل
آرامگاه اصلی که شامل ساختمان مرکزی گنبد است و به نام تربت خانه
شهرت دارد، بناهای دیگری در جنب آرامگاه ساخته شده بوده است .
این گنبد عظیم که یکی از بزرگ ترین گنبدهای تاریخی اسلام است ،
چندین بار مرمت شده است )در زمان صفویه و قاجاریه ( و در حال حاضر
هم تعمیرات اساسی آن ادامه دارد.
سلطانیه بزرگِ دیروز و شهری که روزی قلب حکومت ایلخان در آنجا می زد و
فرامین آنها از آنجا صادر می شد، قدرت و عظمت و شکوهی داشت که امروز
از آن فقط گنبد فیروزه ای رنگ سلطانیه ، آرام و استوار در آن دشتِ
گسترده به یادگار نشسته است.
غار
کتله خور یکی از زیباترین غارهای جهان است که در 165 کیلومتری جنوب باختری
زنجان واقع شده و فعلاً از طریق جاده زنجان- سلطانیه-خدابنده و همچنین
جاده اصلی بیجار، همدان- کبوتر آهنگ قابل دسترسی است . دهانه ورودی غارکتله
خور در دامنه جنوبی کوه ساقیزلو قرار دارد که با جاده ای آسفالته به
تقریبی 5 کیلومتر به شهر گرماب راه دارد. دهانه ورودی غار در دامنه جنوبی
کوه ساقیزلو و اندکی بالاتر از رودخانه خشک قرار داشته که بلندی این کوه
بیش از 2 هزار متر تنها سازند سنگی پیرامون شهر گرماب را تشکیل می دهد .
دهانه این غار در ابتدا سوراخ مانند به شکل طاق مثلثی و کوچک بوده است که
در عملیات های بعدی حاشیه های آن تراشیده شده است و حدود 5/1 متر بلندی
دارد . نخستین دهلیز حدود 400 متر از ورودی غار فاصله دارد و دارای وسعتی
زیاد و سقف بلندی و دیواره های صاف کف ناهموار است و سقف بلند آن حکایت از
تاریخی بسیار کهن دارد از این دهلیز به بعد گالری دالان ها و معبرهای بزرگ و
کوچک به تدریج شکل گرفته و گسترش پیدا کرده اند از درون دهلیزها که وسعت
آنها به بیش از 200-300 متر مربع می رسند گالری های باریکی در جهات گوناگون
جدا می شوند انتهای بعضی از آنها بسته است و برخی نیز راه عبور بسیار
باریکی به گذرگاه های دیگر و دهلیزهای دیگر دارند بسیاری از این راه ها و
دالان های باریک تاکنون نیز پیموده نشده اند و همچنان ناشناخته هستند کف
دهلیزها و دالان ها اکثراً ناهموار هستند و این ناهمواری ها در اثر فرسایش و
انحلال سنگ کف تشکیل آبراهه های نامنظم و چاهک ها بوجود آمده اند ...
.
.
.
ادامه مطلب...>>>>>
متاسفانه به خاطر سانسور و تحریف حقایق تاریخی ، ترکان ساکن ایران و دیگر
ملتهای ایرانی شاید تصور کنند که شهریار تنها شاعر ترک آزربایجانی است، یا
اینکه شعرای آزربایجانی همچون نظامی و شمس و قطران فقط به زبان فارسی می
نوشتند. اما این چنین نیست! شعرای زیادی به زبان ترکی آزربایجانی شعر گفته
اند و نویسندگان زیادی به این زبان نوشته اند....
.
.
.
.
ادامه مطلب...
هنر، حرفه و نگرش آشیقی در آذربایجان پیشینه ای کهن دارد به گونه ای که این
موضوع بخشی از فرهنگ این منطقه و مظهر تعلق خاطر مردمان این دیار به شعر،
ادبیات، موسیقی و آواز است و همه اینها یک رسانه هنری چهره به چهره را رقم
زده است.
،تاریخ پر فراز و نشیب آذربایجان با تصنیف های عارفانه آشیق ها و نواهای
جان سوز موسیقی آشیقی گره خورده است.
آشیق، سراینده حماسه ها و سرگذشت ملت خویش و یار و یاور شادی ها و غم های
مردم سرزمین خود است، آشیق ها به گواهی تاریخ و به اذعان مردم هنرشناس
آذربایجان از آگاه ترین و عالم ترین مردمان روزگار هستند.
هنرمندانی که به هنر سنتی آذربایجان وفادار مانده اند
امروزه مسائلی از قبیل تهاجم فرهنگی، توسعه ناهمگون جوامع، نپرداختن به
مقوله های فرهنگ بومی، همه و همه در سپرده شدن این هنر سنتی به صفحات
فراموش شده تاریخ نقش به سزایی دارند.
اما انگار شاخصه های جامعه مدرن و امروزی در برابر علائق مردمان این منطقه
حرفی برای گفتن ندارد چراکه همچنان موسیقی آشیقی بخشی از تاریخ و زندگی
مردم آذربایجان است...
ادامه مطلب...>>>
توضیح آداب و رسوم در چندین کشور ترک نشین در تعطیلاتاوغوز بایرامی (نوروزی)
آزربایجان: در این کشور نوروز بزرگترین و باشکوه ترین جشن مردم به حساب می آید.
درجمهوری آذربایجان نوروز بر اساس تاریخ شمسی جشن گرفته می شود. اگر سالی کبیسه باشد
روز 22 مارس به عنوان روز عید جشن گرفته می شود. در این کشور به صورت رسمی همانند
ایران از 29 اسفند تا 4 فروردین (20 مارس تا 24 مارس) تعطیل است اما معمولاً دولت چند
روز به این تعطیلات اضافه می کند.
ترکمنستان:در مجموع ۴ روز از ۲۰ تا ۲۳ مارس در این کشور برای جشن نوروز تعطیل
است. در ترکمنستان طبق رسم قدیم و جدید دوبار در سال جشن نو گرفته می شود. یکی از این
جشن ها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بین المللی (سال نو )
شناخته می شود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانهٔ احیای دوبارهٔ آداب و رسوم دیرینه مردم
ترکمنستان است. مردم ترکمنستان دراین ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مثل نوروز کجه،
نوروز بامه، سمنی (سمنو) نوروز را جشن می گیرند. مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای
گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخ زنی میش ها هم از مراسم نوروز در این کشور
است.
قزاقستان: مردم این کشور ۴ روز تعطیلی از ۲۱ تا ۲۴ مارس دارند. در شب سال تحویل
صاحبخانه دو شمع در بالای خانه اش که حسابی آن را تمیز کرده روشن می کند. مردم قزاقستان
اعتقاد دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می شود افراد آن خانه دچار بیماری و
بدبختی نشوند. پختن غذایی به نام نوروز گوژه (کوژه = آش) که تهیه آن به معنی وداع با زمستان
و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه می شود در این ایام جزو آیین و رسوم
مردم این کشور است.
ازبکستان: مردم این کشور برای نوروز یک روز تعطیلی در ۲۱ مارس دارند. مراسم ویژه ای
به مناسبت نوروز در ازبکستان برگزار می شود. مردم این کشور در نوروز اگر رنجشی از هم
دارند،یکدیگر را می بخشند. مراسم ویژه نوروز با حضور مقام های ارشد دولتی در میدان پارک
مرکزی شهر تاشکند برگزار می شود.
آلبانی: 22 مارس در این کشور برای برگزاری جشن ملی نوروز تعطیل است. سلطان نوروز به
عنوان یک جشن ملی هر ساله با شکوه برگزار می شود. باشکوه ترین مراسم در تکیه اصلی
بکتاشی ها در تیراناست و صبح روز بیست و دوم مارس، مردم در باغ تکیه جمع می شوند.
کوزوو: در این کشور هم ۲۱ مارس تعطیل است و مانند آلبانی جشن سلطان نوروز در این
کشور برگزار می شود. در ابتدای این جشن به احترام کشته شدگان جنگ کوزوو یک دقیقه سکوت
می شود.
در این بازی افراد به دو گروه مساوی یار کشی کرده و با روشی خاص(
در همه بازیهای بومی و محلی قرعه را بصورت "یاش - قوری" انجام می دادند .
بدین صورت که سنگ کوچک تختی را پیدا کرده یک طرف آن را با تُف کردن خیس
کرده و به هوا پرتاب می کردند و قبل از پرتاب هر گروه یک طرف سنگ را انتخاب
می کردند که یاش به معنی خیس و قوری به معنی خشک بود . این عمل همان شیر و
خط امروزی است که با سکّه انجام می شود) قرعه کشی کرده و کار را آغاز می نمودند . وسایل بازی عبارت بود از یک لِس (چوب دستی)
برای هر نفر و یک قطه چوب 20 الی 25 سانتی متری که دو سر آن را با زاویه
45 درجه برش داده بودند و به آن چیلینگ میگفتند و یک آغاج یعنی چوب دستی
کوتاهی که 70 الی 80 سانتی متر بود . بازیکنان در زمین چمن وسیعی قرار
گرفته و چاله ای را به عمق 5 سانتی متر و طول تقریبی 20 سانتی متر در نقطه
ای کنده )به این چاله هاوا می گفتند( و چلینگ را بطور متقاطع روی چاله قرار
می دادند . یکی از بازیکنان چیره دست گروه اول پشت چاله قرار می گرفت و
همه بازیکنان گروه دوم لِس به دست از فاصله 20 الی 30 متری به بعد پشت خطی
که با توافق تعیین و کشیده شده بود در چمنزار پراکنده می شدند . بازیکن
آغاز کننده بازی سر آغاج را داخل چاله و پشت چیلینگ قرار داده و با فشار
زیاد چیلینگ را بطرف بازیکنان مقابل پرتاب می کرد و آنها می بایست با چوب
دستی خود چیلینگ را در هوا می زدند . اگر چیلینگ زده می شد گروه اول بازی
را باخته و جاها عوض می شد و در غیر اینصورت بازیکن پرتاب کننده آغاج را
بطور متقاطع روی چاله بازی قرار می داد و یکی از بازیکنان مقابل باید
چیلینگ را بطرف آقاج پرتاب می کرد و اگر آغاج مورد اصابت چیلینگ قرار می
گرفت بازهم بازی تمام شده و جای گروهها عوض می شد ، در غیر این صورت بازیکن
آغاز گر با آغاج برسر چیلینگ که بطور اوریب برش شده بود و با زمین فاصله
داشت می زد (اگر این فرد دقت نمی کرد و چوب دستی بجای چیلینگ به زمین می خورد گروه سوخته و جاها عوض می شد)
و چیلینگ مقداری از زمین بلند می شد و او با آغاج خود محکم چیلینگ را می
زد و سه بار این عمل تکرار می شد. هر قدر این فرد چیلینگ را از محل چاله
پرتاب اولیه (هاوا) دورتر می کرد به نفع گروه او بود زیرا پس از سومین ضربه ای که به چیلینگ می زد فاصله چیلینگ تا چاله را با آغاج اندازه می گرفت (در این بازی هر 10 آغاج را یک " اُکیز" می گفتند و در ابتدای بازی دو گروه سر تعداد اُکیز برای تعیین برنده بازی توافق می کردند.)
و اگر تعداد شمارش شده به عدد مورد توافق دو تیم می رسید ، گروه برنده
شناخته می شد و اگر در دور اول به عدد مورد نظر نمی رسیدند همچنان بازی
ادامه پیدا می کرد و باز چنانچه در دورهای بعدی چیلینگ در هوا زده می شد ،
گروه پرتاب کننده می سوخت و جاها عوض می شد . زمانیکه هر یک از دو گروه
بازی را می برد اعضای آن گروه از محل پرتاب چلینگ تا خط مقابل بطور رفت و
برگشت بر پشت گروه بازنده سوار شده و از این کول سواری لذت می بردند ....